دختر رویاهای یک مرد ایرانی

۳۴ ساله ام. تحصیلات و ظاهر و شغلم بد نیست. همیشه فکر می کردم همه چیز را درباره انتظارات دخترهای ایرانی می دانم. از ده سال پیش تقریبا همه دخترهای که معاشرت کردم اول مقاومت در برابر سکس داشتند تا به یک سکس نصفه نیمه رضایت می دادند، و دوم اصرار به ازدواج، طوری که از هفته سوم دوستی از من می خواستند که زمان خواستگاری را مشخص کنم.

این اواخر با دختری آشنا شدم جذاب و قد بلند و از همه مهمتر آسانگیر. اصلا اصراری به ازدواج ندارد. دختر رویاهایم را یافتم و همان روز اول عاشقش شدم. ولی ماه عسل آشنایی به هفته دوم هم نکشید. چون نمی توانستم رفتارهای آزاد وی را تحمل کنم، ناگهان دیدم همان دخترهای وابسته و سخت گیر را ترجیح می دهم. دیدم انگار چیزی که می خواستم، با واقعیت فرسنگ ها فاصله داشت.

روزهایی که با هم هستیم، خوب و رویایی پیش می رود. اما روزهایی که همدیگر را ملاقات نمی کنیم انگار آدم دیگری می شود. کار و برنامه شخصی دارد. من ولی این حالتش را دوست ندارم. نمی خواهم قضاوت سریع کنم به خصوص که بعضی از صفاتش، مثل پولکی نبودنش، برایم جذاب است. مستقل است. مدام نمی پرسد کجایم. به من اعتماد دارد. می خندد. بهانه گیر نیست. مانده ام چه کنم.

مرتضی عزیز

مرد ۳۴ ساله خوشبخت ایرانی، به جای آن که به اما و اگرها و باید و نباید های خودت بیفزایی خیلی ساده این اتفاق جالب، این دختر رها و سبکبال را همانطوری که هست سعی کن درک کنی. اصل این است که او از تو خوشش می آید و با تو است.

بدون آنکه متوجه باشی انگار جای خودت با دخترانی که به  شکل سنتی رفتار می کنند عوض شده است. هنوز هیچ چیز نشده سریع فکر ازدواج به سرت زده است. می ترسی فرد متعهدی نباشد و به فکر راه حل هایی برای به بند کشیدنش هستی.

این آشنایی زیبا را به فال نیک بگیر و بیشتر از پیش سعی کن بدون پیشداوری او را کشف کنی. شانسِ داشتن یک رابطه خوب نصیبت شده است و حتما شعور و موقعیت اولیه اش را داشتی. لطفا از تربیت و حساب و کتاب های قدیمی فاصله بگیر. نترس.

این به خودت بستگی دارد که چگونه نشان دهی خواهان رابطه جدی تر و عاطفی تر هستی. حالا که لحظات دوست داشتنی را با او سپری می کنی سعی کن بر صمیمیت این رابطه بیفزایی. به فکر تصرف و تسلط نباش. حالا که او مستقل و رها است فرصت داری بدون شتاب، به شناخت دقیق تری از او برسی…

بهمن

image source

 

Written By
More from بهمن
ماجرای مردی که نمی خواست ازدواج کند ولی
سلام حبیب هستم 31 ساله. چهار سال پيش وقتی سرباز بودم به...
Read More