به نظر روانشناس امریکای David Bedric بخشی از درمان عمومی که روانشناسی دنیای معاصر عرضه می کند به خودی خود ایجاد کننده احساس شرم در بیماران است. به نظر او، باید به زندگی اجتماعی معاصر به عنوان عامل اساسی برای مشکلات روحی افراد یاد کرد. از اقتصادی که مبتنی بر نفع شخصی است تا ازدواج های نامناسب و افزایش فرزندانِ طلاق تا گسترش زندگی مجردی، همگی می توانند زمینه ساز اختلالات روحی و روانی بشر باشند. شاید لازم است همه کاسه کوزه ها را بر سر مریض های روحی نشکنیم و به احساس شرم و گناه شان نیفزائیم.
به نظر David Bedric فردی که به مطب من می آید و خودش را مورد مواخذه قرار می دهد از اینکه چرا کمی چاق شده است یا از شکل و قیافه خودش راضی نیست این سئوال را در برابرم قرار می دهد که آیا این فرد عاری از اعتماد به نفس است یا روحیه اش ناشی از توهمی است که در جامعه شیوع دارد؟
فردی که برای فرار از مشکلات خانوادگی یا اقتصادی به مشروب پناه می برد به تنهایی مسئول اعتیادش نیست. فردی که پس از دهها سال تحصیل و کار شبانه روزی در بزرگسالی، به یکباره، بی خبر از همه جا افسردگی در وجودش رخنه می کند مسئول شکست روحی و روانی خودش نیست.
ما محصولِ جامعه مان هستیم و رنج و اختلالاتی که بروز می دهیم بخشی از ناهماهنگی های است که اجتماع بشری در خود دارد. به نظر این روانشناس که از افکار کارل یونگ تاثیر گرفته است همانطور که همه ما به عنوان یک جامعه در مریض ساختن همدیگر دست داریم درمان روحی و روانی بیماران نیز یک وظیفه اجتماعی است.
Beyond Individual Psychology: How Psychology Shames