بعضی آقایان ایرانی مثل ماشین پراید هستند

641379_kKRJmTQr

مثل همیشه سعی می کنم این حرفی که در باره مردها می زنم متکی باشد به دیده ها و شنیده های شخصی خودم در محیط کار و زندگی … به نظر من این حالت از مردها را که نامش را گذاشتم آقایان پرایدی، در بین مردان ایرانی زیاد مشاهده کردم. از شما چه پنهان حتی در شرکت کوچکی که خودم می چرخانم هم یکی شان هست.

مردانی که  قد و قامت معمولی دارند. با موی سر معمولی. دندان های کمابیش مرتب و آرایش معمولی. بوی بد نمی دهند. بی ادب نیستند. پول و کار آنچنانی ندارند ولی دست شان به دهن شان می رسد. نه مسن شده اند و نه خیلی جوان و مد روزی هستند. در یک کلام عین ماشین پراید هستند.

آقایانی که کم سوخت و کم خرج و بی ادعا هستند. مدام کار می کنند و معتمد و قابل اتکا هستند ولی … ولی وقتی موقع انتخاب و موقع آرزوی داشتن همسر که می شود متاسفانه بخشی از خانم ها به آنها ابراز علاقه نمی کنند و با اینکه پراید دور و بر شان زیاد است با وجود نیازشان به آنها، زیاد محل نمی گذارند.

این واکنش نابرابر و بی اعتنایی، آقایان پرایدی را عصبانی می کند. خشمگین می شوند و بعد از یک مدت خیلی از آنها دست از تمیز و مرتب و  متوسط بودن شان می کشند و اگزوزشان صدا می دهد و زنگ زدگی ها و تصادف های کوچولویی که اینجا و انجا داشته اند را درست نمی کنند و اگر نجنبند و یک ذره سن بردارند سریع بدقواره می شوند و از چشم خانم ها بیشتر از پیش می افتند. متاسفانه واکنش نهایی آقایان پرایدی سرخورده این می شود که بر خشم و نفرت شان به زنان افزوده می شود و طبیعتاً و جذابیت معمولی شان نیز به سرعت کاسته می شود.

اما آقایان پرایدی چه می توانند بکنند یا چگونه از خشمی که دارند بهترین استفاده را بکنند؟

دو مورد از این آقایان پرایدی را از نزدیک می شناسم. یکی شان در شرکت من مدتی است کار می کند و نفر دوم از دوستان نامزد من است و به بهانه های مختلف در مهمانی ها و حتی یکی دو سفر جمعی شانس آشنایی بیشتر او را داشته ام. هر دوی شان هم در مرحله گوشخراش شدن اگزوزشان هستند. هر دوی شان بارها توسط زنانی که آنها اظهار تمایل کرده بودند بدون دلیل مشخص طرد شده بودند و کلا احساس خوبی نسبت به زنان ندارند. هر چند که  صندلی سرنشین شان همیشه خالی است ولی از دور داد می زنند که همسفر نمی خواهند و …

باید تا به حال مرا شناخته باشید که نه فقط این چیزها را می بینم ( حالا درست یا غلط) بلکه دوست دارم در حدی که می توانم دخالت های هم داشته باشم. به همکار شرکت خودم نمی توانستم مستقیم چیزی بگویم و مثلا یاداوری کن که آقای فلانی ماشین پراید شما چرا مدتی است به حال خودش رها شده و مثلا تمام هفته گذشته فقط با یک شلوار لی همیشگی به سر کار آمدید یا بیشتر روزها ریشت را نمی زنی و احتمالا کمتر حمام می روی ؟… بی سرو صدا تر شدی و مدتی است بی تاب هستی و تعداد پرخاش هایت با مشتری ها و دیگران زیادتر شده است و ..

اما همه این تغییرات جدید را به فریبرز دوست قدیمی نامزدم می توانستم بگویم. او مدتی بود که هر جا مینشیند از زنها بد می گوید و به پولکی بودن انها اصرار می ورزد. صدایش و احساسش پر از خشم و نفرت است. مدتها بود که به دنبال فرصت می گشتم که چند نکته را که دانستن و یا عمل کردن ان برای این نوع آقایان پرایدی خیلی ضروری بود را به او یاداوری کنم. بالاخره  دو هفته پیش در سفر جمعی دوستانه ایی که حدود 10 نفر مرد و زن متاهل و مجرد داشتیم  فرصتش برایم ایجاد شد.

شام خوبی را در یک رستوران کنار جاده چالوس خورده بودیم و دوستان همسفر بیرون بر روی یک میز بزرگ مشغول خوردن چای و باقلوا بودیم که دوست پرایدی نامزدم دوباره نغمه تلخش را کوک کرد و از زنان ایرانی و پولکی شدن و بی وفا بودن و تحویل نگرفته شدن امثال خودش ( البته غیرمستقیم) گفت. لحن و احساسش برای خانم ها آشنا بود و چون مملکتی است که به نظر می رسد پراید و مردان پرایدی زیادی دارد تقریبا همه خانم ها حرف هایش را از بر بودند و البته  ناگفته نماند که به همان نسبت، ایران زنان پرایدی هم زیاد دارد که بعدا به آنها نیز اشاره خواهم کرد.

من دیدم این دورِ باطل من حق دارم و زنان نمی فهمند و من مظلوم واقع شدم و آنها فرصت طلب هستند و اتهامات معمول و کمابیش حقیقی نه تنها سفر و شام و لحظه خوب دوستانه را خراب می کند بلکه بر خشم  دوست پرایدی جمع ما هم می افزاید و من این را در درجه اول برای او محق و مفید نمی دانستم.

من البته زیاد بر سر منبر نمی روم و همه  دوستان می دانند که بیشتر گوش می دهم و  کمتر حرف می زنم ولی وقت هایی بوده است که دیده اند  بی محابا می شوم و هر چه دل تنگم بخواهد می گوید. آن شب هم شروع کردم به حرف زدن در باره این ایده پرایدی بودن بعضی ها ( خیلی ها) و راه حل فروکش شدن خشم شان را توضیح دادم و چون خیلی رک و پوست کنده حرف می زنم ( وقتی که  به این مرحله می رسد) رو به دوست نامزدم کردم و ضمن استفاده از تشبیه پراید به شخص خودش گفتم که:

اولین کاری که به جای گله و زاری و داد و بیداد و تهمت و لقب دادن به زنها بکنید این است که سرو سامانی به پراید بودن خودت بده و به بهترین حالت واقعی ات برگرد. اول از همه اگزوز ماشینت را درست کن. گوشه های زده را رنگ کن و یک توشویی جانانه به وجودت بده و و در نهایت به ماشین خودت افتخار کن.

سعی کنید یک پراید بی دردسر و پرکار و قابل اتکا بودن را فراموش نکنید و همیشه یادتان باشد که می توانید بهترین پراید ممکن باشید. اگر به خوشتیپی خواننده و هنرپیشه ها نیستید و شهرت فوتبالیست ها را ندارید ولی نجابت و سخت کوشی و متعهد بودن و مهربان و بی ادعا بودن و مفید بودن تان را از یاد نبرید.

با صبوری و پشتکار، بچرخید و با متانت مشغول زندگی اش باشید ولی منتظر و مشتاق مسافر و همراهی باشید که قدر همراهی شما را بداند. آقایان پرایدی با خشمگین شدن و همه زنان را با یک چوب راندن، یا هرگز مسافری برای صندلی خالی بغل دست راننده پیدا نخواهند کرد یا اگر هم مسافری باشد برای وضعیت ناهنجاری که پراید تان به خودش گرفته است مسافرانی در زندگی خواهند یافت که یا برای تلکه کردن آمده اند یا با آمدن شان زخم جدیدی بر روی ماشین می اندازند و می روند.

 

زنان آهن پرست و مردان اندام پرست

 

Written By
More from Marzieh.H
سه نوع جدایی دلخراش
جدا شدن آدمها سر یک سوتفاهم زوج خوبی که آدم های متین و...
Read More