سلام مردی ۲۹ ساله هستم یک بچه ۴ساله هم دارم . من کمی آدم شکاکی هستم و برای همین با زنم مشکل دارم. البته من خیلی گیر میدم حتی یک بار آنقدر گیر دادم که خودش را از ماشین بیرون انداخت ولی خدا را شکر مشکلش جدی نبود. چندین بار هم قرص خورده ولی زودتر بیمارستان رساندمش. الان بمدت سه ماه هستش که اخلاق من درست شده ولی زنم پرخاشگر شده و به هر چیزی گیر میدهد تازگی ها با خانواده ام مشکل پیدا کرده. از طرفی خانواده ام میگن باید طلاقش بدی ولی خودم دوستش دارم چکار کنم؟
رسول
.
سلام رسول عزیز
به تغییری که کردی پایبند باش. مهربانتر و همراهتر از پیش در عمل نشان بده واقعا دوستش داری. که آرامش وی برایت مهم است.
به آنچه که فقط در ذهنت می گذرد میدان نده و به جای آن این عادت را ایجاد کن که با هم حرف بزنید. مثل یک دوست و به عنوان یک محرم راز با هم حرف بزنید. نترس و تو شروع کن. از محل کارت و دلهرهای شغلت بگو. از رئیس خوش اخلاقت تا همکارهایی که نسبت به پیشرفت تو حسودی می کنند. از آینده و نقشه های که می توانید با هم برای زندگی بریزید …
با هم یک سفر کوتاه و ساده و بی دردسر بروید.
از او به عنوان همسر و مادر فرزندت در برابر خانواده و اقوام با احترام و قدرت دفاع کن. برای اینکار لازم نیست با عزیزان دیگرت بجنگی یا طردشان کنی. متین و محترم فقط به عزیزانت نشان بده که اگر شادی ترا می خواهند با همسرت مهربان و محترم باشند.
به همسرت که بارها به خاطر موقعیت روحی ناگواری که احساسات کنترل نشده تو ایجاد کرد تا چند قدمی مرگ رفته است زمان بده تا اعتماد و احترام و علاقه اش به تو به سر جایش برگردد.
رسول عزیز به این هم فکر کن که:
اکثر مردان حسود باید با این واقعیت روبرو شوند که وقتی حسودی به صورت وسواس درآمده است دلیل اول و حتمی اش این است که آن مردان اعتماد به نفس ندارند و حتی ارزش زیادی برای خودشان قائل نیستند. مردان شکاک خودشان را به اندازه کافی، جالب و دوست داشتنی نمی یابند و این اعتماد و اطمینانی که به خودشان ندارند آنها را به سمت دفاع و کنترل کورکورانه از عشق شان می کشند.
یادت باشد که حسادت و شک داشتن قابل تصحیح است و همانطور که خودت اشاره کردی مدتی است که از مقدار و شدتش به صورت محسوس کم شده است.
بهمن
