دو تصویر کلیشهای از زندگی زنان مجرد وجود دارد. از یک سو بر طبل استقلال و شجاعت و پر از ماجراهای داغ در زندگی این زنان میکوبند و تمام اعمال این زنان را در خرید، مُد و جستجوی عشقی جدید خلاصه میکند و از سوی دیگر زندگی زنان تحصیلکردهای است که بعد از دستیابی به موفقیت حرفهای و اجتماعی، پا به سن میگذارند و تنهایی و بیفرزندی را خوشایند نمی یابند.
اجازه دهید از این دو کلیشه فاصل بگیریم با خاطره نویسی نویسنده جوانی که تا به امروز چندین کتاب و رمان منتشر کرده است شروع کنیم. به نظر می رسد Sloane Crosley زن شاد و مستقلی است که هر کاری دل شان می خواهند می کند. او به یادش می آید که چند ماه مانده به تولد سی سالگیاش، بدون پیشبینی و در حالتی کاملاً تصادفی انگشت خود را روی نقشه جهان میگذارد تا قرعه به نام محلی بیفتد که این زن مجرد و جوان با سبکبالی تمام به آنجا سفر کند. قرعه به نام لیسبون میافتد.
ماجراجوییهای جالب این زن جوان که بدون هیچ غم و غصه و وابستگی به خانواده و یا حتی مشکل مالی به سفر میرود، تمثیلی است از مزیتهایی که زنان نسل جدید در زندگی برخوردار هستند. اما نوشته بسیار واقعبینانه و دور از خودفریبی خانم کروزلی بیش از هر چیز حکایت از این دارد که وضع به آن صورتی که ابراز می شود نیست.
نسل جدید نمیدانند در انتظار چه نوع آیندهای باشند.
سفر فیالبداهه وی به شهری اروپایی و پرسه زدن در کوچههای تنگ و کلیساها و قصرهای زیبا، به گفته خانم کروزلی: «در مجموع تجربه و خاطره شادی بود ولی در گشت و گذارهای روزانه، احساس تنهایی شدیدی به سراغم آمده بودم». در حقیقت « پناه بردن به هتل کوچک محل اقامت و تماشای فیلم سکسی در تنهایی، بخش غمگینانه و لاجرمی از آن بود.»
شیوه روایت ساده و صمیمی کتاب وی « عجبا! سی ساله شدم» سبکی از خاطرهنویسی است که توانسته درونیترین احساسات زنان مجرد امروزی در شهرهای بزرگ را بنویسد. کتابهای خاطرات جدید بر خلاف موج قبلی «زندگینامهنویسی»، به دنبال شوکه کردن و تهییج احساسات نیستند. قهرمانان زن این یادداشتهای خصوصی از تلاش خستگیناپذیرشان برای دستیابی به سکس آزاد و مواد مخدر و حتی معتاد شدن نمیگویند. از همه مهمتر زندگی تنهایی را دلچسب نمی بینند.
نگارش احساسات خصوصی زنان جوان و فهرست بلند بالای چنین کتابهایی، نشانگر شرایط جدیدِ زندگی است که به زنانِ نسل کنونی تحمیل شده است. در لابلای خاطرهنویسیهای فوق، بیش از هر چیز سایههای غمگینِ نوعی سردرگرمی برای یافتن خواستههای اصلی را میتوان مشاهده کرد. از نظر«هلن اندرو»، یکی دیگر از نویسندگان موج جدید خاطره نویسی: «زنان موفق جامعه معاصر میدانند و با قدرت تمام نشان دادهاند که چه کارهایی میتوانند انجام دهند ولی متاسفانه نمیدانند چه میخواهند.»
http://articles.latimes.com/2010/jun/13/entertainment/la-ca-sloane-crosley-20100613
منبع عکس
http://www.brennancavanaugh.com/index.php#mi=2&pt=1&pi=10000&s=14&p=0&a=0&at=0