توجیهات یک فیلسوف در باره زشت بودن

۱- قضیه اصلا شخصی نیست

ما به طور غریزی احساس می کنیم قضاوت دیگران در باره قیافه مان کار بسیار نادرستی است ولی قضاوت ظاهری واکنش بسیار طبیعی و انسانی است. مثل ترجیح یک روز زیبای آفتابی به نسبت یک روز ابری خاکستری.

۳- متوجه آمار و نسبت زیبارویان با بقیه باشید

زیبارویان لازم نیست مطابق آخرین مد روز لباس بپوشند تا زیبا جلوه کنند. آنها می تواند با لباس عادی در خیابان قدم بزنند و چشم ها را خیره کنند. ولی زیبایی هایی به این اندازه، معمول و همیشگی نیست. ما انسانها قادر به تطبیق خودمان با این حد زیبایی نیستیم چون قرار اولیه اجتماع انسانی یک قبیله بود و تعداد معدودی آدم که از قضا بسیار هم شبیه هم بودند. این روزها به مدد تکنولوژی جهانی شده، تعداد بسیار معدودی از افراد خاص و البته بسیار زیبا را مدام در رسانه ها می بینیم و این شبهه ایجاد می شود که خودمان را با آنها مقایسه کنیم.

ما متوجه می شویم که اخبار بد وقتی به یکباره در رسانه ها منتشر و تکرار شوند، چگونه مضطرب مان می کنند و برای لحظاتی دنیا را بدتر از آنچه واقعاً هست، در نظرمان جلوه می کنند. اما وقتی از دیدن مردان و زنان جذاب در رسانه ها احساس حسودی و حسرت گریبان مان را می گیرد، چون مساله رابطه مستقیم با خودمان پیدا می کند، برای مان سخت است که از احساس ناخوشایند ایجاد شده فاصله بگیریم و متوجه باشیم که آن قدرها هم که به نظر می رسد زشت نیستیم.

۴- به پدر و مادر خودتان تکیه کنید

یقین حاصل نکنید که همه حکم قطعی درباره قیافه شما صادر کرده اند و هیچکس از شما خوشش نمی آید. همیشه استثنا وجود دارد و یکی هست که حداقل یکی از حالات قیافه و هیکل تان را دوست داشته باشد.

نکته مهم این است که ما عشق بی ادعا را از پدر و مادر خود یاد می گیریم و سعی می کنیم همین شیوه رفتار را با دیگران هم داشته باشیم. برای والدین ما فرق نمی کند که زشت هستیم یا زیبا و در هر صورت ما را دوست دارند. افراد زیبا هم عین افراد زشت توسط همین شیوهِ عشق والدین، بزرگ شده اند و چه بسا که پدر و مادر زیبایی نداشته اند. بسیاری از آدم های جذاب این حقیقت را می دانند و از قضا تجربه بودن با آدم هایی که  جذاب نیستند را آرامش بخش و مطبوع یافته اند (شاید این یکی از دلایل پیوند زوج هایی است که یکی شان خیلی زیباست و دیگری به همان نسبت از فیزیک مشابه برخوردار نیست).

5- به کل ماجرایِ حسادت و حسرت با طنز بنگرید

حس مقایسه صورت٬ اندام و حالت دیگران نسبت به خودمان یک رفتار همیشگی و عمومی است. رئیس شرکت به قدِ بلند کارمندش رشک می برد. مسافر متمولِ قسمت درجه یک هواچیما حسرت چانه خوش تراش خدمه کابین را می خورد و این اتفاق روزانه بدون هیچ خللی ادامه دارد.

ما هر روز جلوی آیینه می ایستیم و این سئوال را از خلقت و هستی می پرسیم حالا که یک بار شانس حضور کوتاه مدت در این دنیا نصیبم شده، آخر این هم شد قیافه؟ چرا من؟

ما می دانیم که ثروت برای خود یک طبقه مشخص ایجاد کرده است که مزایا٬ قدرت و جذابیت های خودش را دارد ولی زیبا بودن بعضی آدم ها همه مرزهای طبقات و تفاوت ها را در هم می ریزد. همه ما می خواهیم جزو این گروه باشیم.

6- صبور باشید

قرار دنیا همیشه با جذابها نیست. اگر صبور باشید خواهید دید که تعادل جهان یقه همه را خواهد گرفت. همه آدم های خوش قیافه دیر یا زود بازار اقبال شان کساد خواهد شد، فقط باید صبور باشید. زیبایی و جذابیت بعضی ها تا 10 سالگی دوام می آورد، بعضی ها تا 40 سالگی و  …

7-  تبدیل به تعیین کننده زیبایی ها و جذابیت ها شوید

به جای آنکه مدام تبلیغ کنید که قیافه مهم نیست (که البته تلاش شما ثمری نخواهد داشت)، تبدیل به انسانی شوید که رمز و راز زیبایی های جدید را تبلیغ می کند. مشکل فرهنگ موجود آن نیست که بیش از اندازه به زیبایی و جذابیت بها داده می شود، بلکه مساله این است که تعریف محدودی از جذابیت مدام ارئه شده و انواع معدودی از زیبایی ها شانس عرضه و تمجید می یابند. رسانه های به هم پیوسته و قدرتمند، پی در پی اصراردارند نوع خاصی از زیبایی و تنها حالات مشخصی از جذابیت را ترویج کنند.

خودتان در زندگی روزمره دست به کار شوید و در هر فرصتی یکی از نشانه های قیافه انسانی را برجسته کنید. پیشانی مغرور یک نفر را مورد توجه قرار دهید. چشمانی که غم شیرینی در آن برق می زند را دوست داشتنی بنامید. صورت مهربان یا قابل اعتماد را یادآور شوید و …

یک عالم خصوصیات زیبا در قیافه انسان ها وجود دارد که واقعاً به خودی خود مطبوع هستند. آنها را مورد تشویق و توجه قرار دهید و تلاش کنید دامنه علائم زیبا متنوع تر شود، چه بسا روزی یکی از خصوصیاتِ قیافه و بدن شما برای دیگری جذاب بشود.

On Not Liking the Way One Looks

http://thephilosophersmail.com/perspective/on-not-liking-the-way-one-looks/

More from ترجمه‌ی محمد رادفر
طبیعی بودن افکار ناخوانده و ترسناک
به عنوان یک مادر اصلا نمی توانستم به خودم اجازه دهم که...
Read More