سنگ صبور محترم
من دختری هستم ۲۴ ساله و مدتی است که حس می کنم از نظر عاطفی اتفاقی بین من و معلم ۳۴ ساله آموزشگاهی که درس می خوانم افتاده است. خودم را گول نمی زنم. آدم خیالپردازی نیستم و شک ندارم که این احساس دو طرفه است. اما متاسفانه بعد از آن جرقه دو جانبه رفتار وی با من فرق کرد.
از آن به بعد مرا با اسم خانوادگی ام خطاب می کند. با بقیه خیلی راحت می گوید و می خندد ولی در رابطه با من بسیار خوددار شده است. فرد دوست داشتنی است و از دختران دیگر هم شنیده ام که به او نظر دارند. می خواهم از نظر شما به عنوان یکی از مردان این مجله بدانم چه خبر است؟ او چرا رفتارش عوض شده و من چکاری از دستم ساخته است؟
نگران و حیران – آذر
آذر عزیز سلام
چند احتمال عمومی وجود دارد که مقدمتاْ آنها را بر می شمارم تا فضای همیشه مبهم و شلوغ « دوستم دارد یا نه؟» کمی مشخص شود:
۱ – احتمال متاهل بودن یا داشتن رابطه جدی او با یک نفر دیگر غیر ممکن نیست.
۲ – آدم متعهدی نسبت به شغلش است و معذورات کاری یا حتی شرایط مندرج در قرارداد شغلی اش او را مجبور به سکوت کرده است هر چند در ته دلش شاید از اظهار علاقه تو به خودش خشنود گشته است. یا اینکه چه بسا، کار کردن معلم مرد و نسبتاْ جوان با دختران جوان، قبلاْ دردسرهایی برای موسسه اموزشی ایجاد کرده است و ترس از دست ندادن شغلش او را مقید و ملزم به حفظ رابطه حرفه ایی با تو کرده است.
۳ – شاید فقط یک نظربازی و میدان دادن به احساسات ابتدایی بوده است و با جدی گرفتن تو، شروع به خویشتن داری کرده است تا این تمایل اولیه به مسیری که فکرش را نکرده بود نرود.
۴ – آدم بسیار شیطون و شلوغی است و در همان دوران که مشغول علامت دادن به تو بود به صورت همزمان برای چند نفر دیگر هم نشانه های علاقمندی ارسال کرده بود و یکی زودتر از تو پیشدستی کرده و قلبش را ربوده است.
۵ – شاید فقط آدم صمیمی و راحتی است و اصلاْ نوع نیتی که تو فکر می کنی را نداشته است. برای همین بلافاصه حریم خود را رعایت کرده است تا بیشتر از این به عواطف ناخواسته دامن نزند.
با اطمینان می گویی خیالپرداز نیستی و احساس فرد مقابل را واقعی می دانی پس به همین دلیل می توانم دو راه سخت به تو پیشنهاد کنم که گره این معما را هر چه زودتر حل کنی و بتوانی از این حالت حیران و نگران بیرون بیایی.
البته اگر از من می شنوی یکی از ماندگارترین و شیرین ترین لحظات زندگی عاطفی و عاشقانه همین دوران تعلیق و بینابینی است. اصرار زیادی نداشته باش تا هر چه زودتر وضعیتت مشخص شود. منظورم این است که تا می توانی از این برزخ عشقی لذت ببر و آن را فرخنده و زیبا ببین … و اما پیشنهادات من:
الف: با قاطعیت تمام تصمیم بگیر برای مدتی با هر توانایی که در خودت سراغ داری توجه ات به او را پنهان و کنترل کنی. سعی کن در صوت امکان راحت و بی حساب و کتاب مثل بقیه با او رفتار کنی. می دانم سخت است ولی چاره خوبی خواهد بود برای هدایت هر چه بیشتر احساسات … قابلیتی که بی شک در زندگی حتماْ به دردت خواهد خورد.
ب : دل به دریا بزن و در فرصت یا شیوه ایی مناسب و با استقلال، جدیت و وقار تمام، قدم اول را خودت بردار و او را در وضعیتی قرار بده تا تکلیف جرقه ای که در دل همدیگر ایجاد کرده اید مشخص شود. این پیشنهاد نیز سرشار است از اما و اگر ولی به ریسکش می ارزد و به نظر من یکی از شروط شناخت مرد زندگی، همین دلبازی و پذیرفتن رفتارهای برابر برای زنان است.
بهمن