در شعرهای بختیار علی، همهِ عظمت طبیعت کردستان، همه تنهایی مردان کردِ دور مانده از معشوق را می توان در وصفِ مهربان شاعر نسبت به یارش دید. در شعری که برای تان از شاعر و رمان نویس مطرح کردستان عراق، به فارسی ترجمه کردم می شود امنیت، پشتیبانی و ستایش یار را نیز شاهد بود.
کار من این است
کار من این است
دریا را به لبانت بسپارم
مه را برایت شفاف کنم
نگذارم گلدان طاقچهات پیرشود
باغچه پشت پرچینت غمگین شود
و یا خدا از تو دلگیر شود
کار من این است
نور را مهمان روحت کنم
ترا همواره به یاد گل آورم
نگذارم آفتاب در پنجرهات غروب کند
خاموشی در مهرت بیفتد
و یا خدا ز یادت غافل شود
کار من این است
درندگان روحت را رام کنم
فرشتهها را به خانهات بیاورم
نگذارم شیطان به خلوتت درآید
بوسههایت پژمرده شوند
و یا دستت به ستاره نرسد
کار من این است
پاسبان حیاط پر از کبوترت باشم
گل را درمان دردهایت کنم
عروسکهایت را خواب کنم
ماه را به بسترت فرو نشانم
کار من این است
به نسیم بیارایمت
نور در پیمانهات ریزم
شربتی از شبنم برایت ساز کنم
زخم پروانههایت را تیمار کنم
خدا را به اسارتت در آورم