اعتدالی که آمد و ذات تاریخی رجال ایرانی

 

admin-ajax

حکومت های ایرانی در طول قرن های گذشته بویژه بعد از سقوط امپراطوری تیمور لنگ، با آنکه نماینده مردم و اصناف نبودند و حتی از مرزهای اطراف می آمدند و حکومت غصب می کردند ولی بلافاصه با این ماجرای « تَشر و بلوف و ما فلانیم و بهمان» که یک ماجرای نهادینه شده در مدیریت سیاسی ایرانی است همراه می شدند. مهم نیست که از چشم ها تپه ساخته یا با فروش مزایا و منابع کشور از دولت های بزرگ، روزگار گذرانده باشند به هرحال احساسِ استقلال و ادعای جنگ با خارجی ها ( دشمن) را در بوق و کرنا می دمیدند. ذهن ایرانی هنوز به دنبال بازسازی امپراطوری قدیمی است حتی شده در یک منطقه کوچک…

اصلا چرا راه دور برویم از دورانی که آفتاب در بریتانیا غروب نمی کرد هند و ژاپن و چین و عثمانی و حتی امپراطوری های پروس و بقیه قدرت های اروپایی تن به نقشه جدید و انواع مستعمره شدن دادند اما قاجار با همه مرض و عدم مدیریت، بین روس و انگلیس و بعدها پهلوی ها با چرخش های بین امریکا و انگلیس و گاهی شوروی و آلمان، درفشِ « ما فلانیم و بهمانیم و نه شرقی و نه غربی » را به زمین نگذاشته بود.

حکومت اسلامی قرون وسطایی نیز ناخواسته و ناخودآگاه از همان بینابین بودن و بازی با شوروی و چین و اروپا و انگلیس و امریکا، با وجود عدم مدیریت فاحش، توانست خود را با ادای « نه شرقی و نه غربی» سر پا نگه دارد.

کلید اصلی نیز البته در خوردن جام زهر به موقع است. این ترفند ذاتی شده که در طول تاریخ از عناصر نگه دارنده این ملت کهنسال بوده است بارها به داد این ملت رسیده است.

این بار نیز فشار تحریم ها و مانورهای پیچیده غرب و امریکا می رفت تا گلوگاه تنفسی حکومت اسلامی یعنی « پول نقد و بادآورده نفت» را کاملا ببندد که به روحانی و اعتدال و بینابین بودن تن دادند و سایه دهشتناک تبدیل شدن به عراق کمی رنگ باخت.

شاید تجربه اعتدالِ روحانی به نهادینه شدن نمایندگی اقشار و اصناف و احزاب شان کمک اساسی نماید و خلاصه اینکه مثل همیشه، خوشبینانه، اتفاقات جاری را فرخنده می بینم. شاید نتیجه این کوتاه آمدن و اعتدال این باشد که مردم ایران یکی دو دهه، نفس راحتی بکشند و … بقیه خوشبینی ها.

More from ونداد زمانی
یک اقرار مردانه
دوستی تعریف می‌کرد که مدتی پیش به اتفاق همسرش و یک زوج...
Read More