فرهنگ و سنت ایرانی پر از شگفتی است و در عین حال سرشار از تنوع. فرقهها و جنبشهای بسیاری در طول تاریخ ایران ظهور کردند که میان الحاد و توحید در نوسان بودهاند. برخی نمونه انحطاط و برخی مصداق نواندیشی.
بَستی زدیم و سِر اناالحق شد آشکار ما را بدین گیاه ضعیف این گمان نبود
یکی از شگفتترینِ این جنبشها، جنبش قلندریه است. دکتر شفیعی کدکنی مینویسد: قلندریان بنگیِ در قرن ششم هجری، در آغاز جنبش شان، خواستهای سیاسی- اجتماعی کلان، همچون لغو مالکیتهای بزرگ و لغو قانون چند همسری و… داشتهاند، اما ناگهان رو به افول میروند!
ظاهرا قطبالدین حیدر زاوگی و پیروانش از قرن ششم هجری مصرف حشیش را رواج دادهاند و این مادّه در مدت زمانی اندک سراسر جهان اسلام آن روزگار، از ورارودان تا اندلس و از بالکان تا هند را در نوردیده است. یادآوری این نکته لازم است که در گذشته حشیش را به شیوههای مختلف میخوردند و کشیدن کمتر رایج بوده است.
گاهی چرس و بنگ را به جای حشیش به کار میبردهاند. این روزها گیاه، علف و بعضا گراس را هم به عمد یا سهو به کار میبرند. مخالفان قلندریان، حشیش را طعام مزدکیان مینامیدند. شاید به این خاطر که قلندریان پیش از روی آوردن به حشیش، تفکرات مزدکی داشتهاند و مخالف مالکیتهای کلان و چند همسری بودهاند و در دورهای که به حشیش روی میآورند دیگر از این باورهای آرمانیشان خبری نیست. این را هم میدانیم که در عصر سنت، انگ مزدکی و زندیق و قرمطی و … مرسوم بوده است. شمس تبریزی حشیش را خیال دیو مینامد.
اربابان حشیش و قلندریان نوعی ادبیات خاص خود هم آفریدند. آثاری هچون «دیوان اسراری» یحیی سیبک نیشابوری و «مناظرهی شراب و حشیش» و … منتقدان و مخالفانشان هم بی کار نبودند و علیه انان مینوشتند. ابوعبدالله محمد بن بهادر بن عبدالله زرکشی کتابی همچون «زهرالعریش فی احکام الحشیش» تالیف کرد و دیگران هم آثاری دیگر پدید آوردند. (ن-ک قلندریه در تاریخ)
ضرب المثل «گَردی و مَردی.» یعنی گردی از حشیش و بنگ و … بس است تا مردی را از پا درآورد. حشیش مصارف دیگر هم داشته است. در پزشکی و هنگام جراحی و به ویژه بیمارانی که یکی از اندامهایشان خوره میگرفت، برای قطع آن و تحمل درد حشیش مصرف میکردهاند. جالب است که در عصر سنت نوعی تریاق (تریاک) هم از گوشت مارها به دست میآمده است. از گوشت مار…!
مصرف حشیش از قرن ششم به بعد چنان رواج یافت که بسیاری از مردم دنیا، درست یا نادرست، جنبش باطنیان الموت در قرن هفتم (پیروان حسن صباح) را با این ماده میشناسند. بعد از مصرف حشیش در حد بیمارگونهای خوراک و آب میخوردند. ناشتا خوردن حشیش بیماریزا بوده است. افسردگی و خاموشی و سکوت از پیامدهای مصرف حشیش بوده است.
نبوغ ایرانی!
آن دسته از حشیشیان که روزه میگرفتند و عادت کرده بودند روزی چند بار حشیش مصرف کنند، در ماه رمضان دست به ابتکاری زدند که نبوغ ایرانی را در طول تاریخ نشان میدهد! آنان حشیش را در موم جاسازی میکردند و قبل از اذان صبح میخوردند تا در طی روز آرام آرام تاثیر خود را بگذارد.
قلندریان حیدری (پیروان قطب الدین حیدر زاوگی، از ترکمانان خراسان) علاوه بر مصرف حشیش، کارهای غیر متعارف دیگری هم انجام میدادند. از جمله حلقههایی فلزی را در گوش و آلت تناسلی خود قرار میدادند. شاید اگر امروزه کسی این کار را بکند، غربزده و شیطانپرست لقب گیرد، غافل از این که هر حرکت غیر متعارفی در فرهنگ ما در عصر سنت، تجربه شده است.
لوازم حشیش:
یک روی ناخن: واحد اندازهگیری حشیش (کمترین اندازهی مصرف)
جو: واحد اندازهگیری حشیش(به وزن و مقدار یک جو)
کف: واحد اندازهگیری حشیش (به اندازه کف دست)
نخود: واحد اندازهگیری حشیش (به اندازهی نخود)
اسرار: یک اسرار (واحد کشیدن حشیش)
مقدار مُلک: واحد اندازهگیری حشیش (مُلک: دانهای شبیه عدس)
سفره سبز: سفرهای ویژهی کشیدن و صرف حشیش
سفرهی خاص: سفرهای ویژهی کشیدن و صرف حشیش
جرعهدان: ظرفی که در آن بنگ و حشیش مینهادهاند (بیشتر جرعهدان کاغذین)
بستهی اسرار: بستهی بنگ و واحد اندازهگیری (به اندازهی مصرف یک نوبتِ بنگ و حشیش را بسته میگفتند)
ناردان اسرار: ظرفی ویژهی حشیش
انبانچه: ظرفی برای حشیش
چرس دان: ظرفی که در آن بنگ و چرس مینهادهاند
اصطلاحات اربابان حشیش:
تجدید کردن: اصطلاح حشیشکِشان است که هر بار کشیدن آن را در روز «تجدید» میگفتهاند // برگ آزادی: حشیش // خضر: کنایه از حشیش (رنگ سبز برگهای حشیش و شاید رهنمون شدن به سر منزل مقصود و آب حیات هم مد نظر بوده است) // کسب اشتها: اشاره به گرسنگی مفرط مصرف گنندگان حشیش // کله خشکی: حالاتی که مصرف کنندگان حشیش به آن گرفتار میشدند (خشکی دماغ) // گشاد (گشایش): شادی حاصل از مصرف حشیش // گشاد زمرّد: کنایه از مصرف حشیش و شاد شدن // لعل در چشم: اشاره به سرخی چشم مصرف کنندگان حشیش // سبز پوشان هرات: کنایه از حشیش هرات که مرغوب بوده است // سبز سوده: کنایه از حشیش نرم شده و ساییده شده و آماده مصرف // معجونِ رخ سبز: اشاره به آمیختن حشیش با مواد دیگر از قبیل زعفران و قند و شیرینی و … // خط آزادی: کنایه از حشیش // سر دستار: گاهی حشیش را جلوی دستار خود پنهان میکردهاند // برگ بریان کردن: یکی از روشهای پروردن حشیش // آب بنگ در آفتاب پروردن: بنگاب را در آفتاب مینهادند تا پرورده شود // اسرار در شراب سرشتن: گاهی حشیش یا تریاک را در شراب میانداختند و مصرف میکردهاند (افیون)// برج اول: نخستین مصرف حشیش در روز // دندان تلخ کردن: کنایه از مصرف کردن حشیش // خس: کنایه از حشیش // آتشدان شدن بنگی: حالت شدتِ اثر پذیری بنگ // سبز کوهی: نوعی از حشیش که در کوه قابل کشت است // پوپکی: حشیش اندکمایه // دل زدن: یکی از شیوههای کشیدن حشیش // مقیمان کنج مقبره: یکی از اماکنی که حشیش میکاشتهاند در کنار گورستانها بوده است // واچیدن: فعلی برای مصرف حشیش// شنگول زمان: از اوصاف قلندران (احتمالا زمانی که حشیش میکشیدهاند)
نامهای حشیش:
سبزک// اسرار // اسرار مردان // قنب هندی // شادونه (شاهدانه) // ورق شهدانه // ورق البنج // ورق الخیال // غبیرا // شهدانهی بوستانی // سبز برگ // سبزه // زمرّد // حیدریّه (به علت انتساب به قطب الدین حیدر زاوگی) // شراب حیدر (به علت انتساب به قطب الدین حیدر زاوگی) // خمر اعاجم (شراب ایرانیان. مصرف حشیش از ایران آغاز شد و بعد به دیگر نقاط جهان اسلام سرایت کرد.) // شیخ المجانین: از القاب حشیش
توضیحات مقاله:
* یکی از بیتهای معروف سدهی نهم هجری در این زمینه از شاعری ناشناس
** قلندریه در تاریخ، دگردیسیهای یک ایدئولوژی، محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، چاپ دوم، 1387