دوران تقریبا سیصد ساله « رنسانس» که از حوالی قرن ۱۴ میلادی تا اواخر قرن ۱۷ میلادی ادامه داشت، در قدم اول از تفکرِ « ما فقط جلوه ایی از خدا هستیم» فاصله گرفت. در قدم دوم به شعار معروف دکارت نزدیک شد که « من فکر می کنم پس هستم».
از «من فقط جلوه ایی از خدا هستم» در قرون وسطی، تا « من فکر می کنم پس هستم» در اوج دوران رنسانس، زمینه برای اهمیت بخشی به انسان بیشتر شد.
در قدم سوم، از اواخر قرن ۱۸ میلادی، با آمدن تفکر رمانتیسیسم، ادعای « من احساس می کنم پس هستم» شکل گرفت. ویلیام بلیک شاعر تخیلات هنرمندانه، ابراز کننده احساسات بی شائبه انسانی در این مرحله از هویت انسانی است. این ضرب المثل ها بخشی از افکار او هستند:
No bird soars too high, if she soars with her own wings.
پرواز با بال خود، سقوط در پی ندارد
Prisons are built with stones of Law, Brothels with bricks of Religion.
زندان رو با سنگِ قانون می سازن، فاحشه خونه رو با آجرِ ایمون
She who desires but acts not, breeds pestilence.
سرکوبِ خواهش، سم زایی است
She whose face gives no light, shall never become a star.
صورتی که نور نده، ستاره نمی شه
The tygers of wrath are wiser than the horses of instruction.
پلنگ خشمگین با شعورتر است از اسب قانون
Expect poison from the standing water.
آبِ ساکن، زهر است
Exuberance is Beauty.
هیجان، زیبایی است