نمیشه انکار کرد که هر شهر همراه خودش تاثیراتی رو شخصیت اهالی اش ایجاد میکنه. برای مثال میشه به طور کلی گفت که شهر بزرگ، فرصت دیدن انواع آدمها با تربیت ها و اخلاقها و حتی سلیقه ها رو فراهم می کنه. خود این تنوع تفاوتها، آدمها رو یه ذره کمتر متعصب میکنه.
و برعکس این قضیه هم در حالت عمومی صدق میکنه که زندگی در شهرهای کوچک که تفاوتها رفتارها و تربیت ها کمتر دیده میشه آدمها به خودی خود زیاد دلباز نیستند و اعتقادات سفت و سخت تری در باره همه چی دارند.
لقب شهرستانی دادن به یک نفر محدود به ایران نیست. همه جای دنیا این اصطلاح و تعریف عمومی را تحت عنوان »small town mentality» دارند
اما این روزها اگر هر فرد این لقب رو به عنوان توهین و تحقیر استفاده کنه بلافاصله داره نشون میده که خودش نگاه و ظرفیت و تعصبات مختص یه شهرستانی رو داره.
به عبارتی «شهرستانی» می تونه لقب یکی باشه که تو تهران بزرگ شده یا پاریس و یا توی یه شهر کوچک… چون شهر بزرگتر فقط «فرصت» دلبازی و تعامل رو بیشتر میکنه. امکانی که خیلی ها نمی تونن ازش بهره مند بشن.
به صدها دلیل مختلف، محلات و جمعیت های زیادی از افراد و خانواده ها در شهرهای بزرگ زندگی می کنند که درون همان حباب «شهرستانی» شان باقی موندند.
ضمن اینکه برعکس این قضیه هم وجود داره. بعضی افراد ساکن شهرستانها توانایی و قابلیت و تربیت لازم رو پیدا می کنند که از تعصبات، اخلاق و سنت های شهر کوچک خودشون فاصله بگیند.
نکته اساسی آخر اینکه این روزها به برکت دسترسی همه ساکنین همه نقاط سیاره ما به اینترنت و شبکه های اجتماعی، همه انسانها فرصت و امکان دیدن و مشاهده و روبرو شدن با انواع زندگی ها و اخلاقها و مذاهب و سلیقه ها را دارند.
برای همین تعریف و لقب « شهرستانی» بودن» دیگه مختص یک منطقه جغرافیایی نیست و هر انسانی که نتونه تفاوتها و سلیقه های مختلف بشر رو بپذیره و تحمل کنه یه فرد با ذهنیت شهرستانیه چه از دهات سومالی یا یه شهر کوچک ایرانی یا ساکن شهرهای بزرگی نظیر تهران، توکیو یا نیویورک باشه،