متاسفانه خیلی پیش می آید وقتی طرف مقابل به شکل های مختلف ولی قطعی می گوید از ما خوشش نیامده است به التماس و حتی گدایی محبت متوسل می شویم.
بسیاری از ما تحمل لازم برای پذیرش یک واقعیت تلخ و ساده را نداریم. برای ما دشوار است که جنس مخالف ما را نپسندد. شاید مربوط به حس غروری است که داریم. شاید هورمون تستسرون ما نمی گذارد بپذیریم.
به ما نیاموختند که علاقه و خوش آمدن یک واکنش کاملا شخصی و در اکثر موارد بی حساب و کتاب است. خود ما هم بدون هیچ دلیل مشخصی از یکی خوش مان می آید.
می گویند تمساح ها موقع شکار در درون رودخانه ها و جلگه ها، برای شان پیش می آید قلوه سنگ هایی را می بلعند. آن سنگها می تواند سالها در بدن تمساح باقی بمانند و حتی کمابیش برای هضم شکار بلعیده شده هم، مفید واقع شوند.
ناراحتی های مردان از نه شنیدن ها و مورد خوشایند زنها قرار نگرفتن، می تواند مثل یک حس ناراحت در حد قورت دادن قلوه سنگ باشد. که اگر با آن اتفاق، طبیعی و جزوی از تجربیات بد و خوب زندگی برخورد کنیم نه تنها به مرور فراموش می شوند بلکه اگر خوش شانس باشیم این تجربیات غیرقابل هضم، می تواند از ما افرادی هشیارتر، دقیقتر و موفقتر بسازد.
برای ما مردان، در قدم اول بهتر است این مهم باشد که وقتی دست رد به خواسته ما زده می شود چطور واکنش نشان دهیم. چکار کنیم که جواب رد شنیدن یا ناخواستنی بودن ما توسط فردی که به وی ابراز علاقه کردیم به اذیت یا تحقیر ما ختم نشود. ناگوارتر از همه در وضعیتی قرار نگیریم که فکر کنیم با التماس، محبت طرف را حفظ کنیم.