من شخصا فکر میکنم مردم ایران بالاخره یک راهی برای عبور از جمهوری اسلامی پیدا میکنند که من دخالت چندانی در تنظیمش ندارم و نمیتوانم داشته باشم. از گروههای خارج از کشور نظیر ائتلاف فقط انتظار دارم اگر می توانند پاهای اختاپوس جمهوری اسلامی در خارج از ایران را قطع کنند.
اپوزوسیون خارج کشور در موثرترین حالت، کارشان می تواند محدود کردن لابی های جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا و محدود کردن تردد جنایتکاران حکومتی باشد. هر تصور دیگری از جمله هدایت رهبری جنبش زن زندگی آزادی که از درون کشور شروع شده موافق نیستم. فکر میکنم سنگ بزرگی است که برای نزدن آفریده شده است.
از هنگامی که از ایران خارج شدم شاهد این بودم که مردم آن زمان خاتمی را انتخاب کردند، درکشان میکنم هرچند که با ایشان موافق نیستم. بعد آنها روحانی را انتخاب کردند، درکشان میکنم هر چند که موافق شان نبودم. از وقتی که گفتند زن زندگی آزادی، درکشان میکنم و اینبار موافق شان هستم. اگر مبارزه خشونت پرهیز کنند، درکشان میکنم, هرچند که به موفقیت امید چندانی ندارم. اگر مبارزه خشونت آمیز کنند و خون بدهند هم درک شان میکنم. خون بدهند یا ندهند تصمیم خودشان است نه تصمیم من.
زنان ایران حجاب از سر بردارند یا ندارند تصمیم خودشان است. من راه و راه حلم را سالهاست اجرا کرده ام: مهاجرت کرده ام. آنها هم راه و راه حل خودشان را خواهند یافت. فردا هم حتی اگر بگویند مملکت کمونیستی بشود درکشان خواهم کرد هرچند که با ایشان موافق نخواهم بود. اگر فردا بگویند کشور بشود سلطنتی، درکشان خواهم کرد هرچند که با ایشان موافق نخواهم بود. اگر فردا بگویند کشور تجزیه بشود, درکشان خواهم کرد, هرچند که با ایشان موافق نخواهم بود.
بسیاری از مهاجرین تصور میکنند اگر با رگهای ورم کرده از «جانم فدای ایران» بگویند محق تر میشوند اما من چنین چیزی نمیگویم. اگر قرار بود جانم را برای ایران بدهم که میماندم و میجنگیدم و جانم را میدادم.
متاسفانه برخی از مهاجرین تصور میکنند «آقا بالاسر» مردم داخل هستند و باید برایشان تعیین تکلیف کنند. اما من اگر قرار بود چنین کنم در همان ایران می ماندم و نقشهای کوچک یا بزرگ انجام میدادم. ما مهاجران باید بپذیریم راه حل ما مهاجرت بوده نه جنگیدن و رهبری کردن و جانفشانی برای وطن.
نقشی که من برای خودم میبینم و انتظار دارم گروههای مخالف جمهوری اسلامی در خارج از ایران انجام دهند بریدن پاهای اختاپوس است. مردم داخل ایران خودشان تصمیم میگیرند با سر اختاپوس چه کنند. چه تصمیم شان را دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم.