متفکر سوئیسی کارل گوستاو یونگ هم دوره فروید بود و هر دوی شان نقش اساسی در کالبدشکافی روح و روان انسان دنیای معاصر داشتند. این دو در ضمن در عصری می زیستند که برای اولین بار یک تعریف زمینی و حیوانی از انسان نیز توسط داروین ارائه شده بود.
قبل از شکل گیری هر نوع مذهب و اخلاق، برای دهها هزار سال، بشر در یک محیط پر از بیم و هراس می زیست که حتی نمی توانست به این فکر کند که فردایی دارد. درندگان، سرما و گرما، بی آبی و گرسنگی مداوم، امان شان را بریده بود.
از حدود ۱۴ هزار سال پیش که بشر به مرور در قبیله های کمی بزرگتر یکجا نشین شد توانست برای خودش برج و بارو و امنیت فراهم کند. یکجانشینی با خودش کشاورزی و تولید غذای بیشتر هم آورد.
یونگ می گوید از آن پس بشر برای تامین امنیت آینده خودش و فرزندانش نیاز به قوانین و اخلاقی داشت که آدمها به راحتی نتوانند به دارایی همدیگر یورش ببرند.
بشر از دید کارل گوستاو یونگ ناچار شده از درون دو قسمت شود. یک نیمه پنهان و سایه مانند در وجودش شکل گرفت به نام ناخودآگاه که چیزهایی را می خواست که زندگی اجتماعی و تمدنها، آن را ممنوع کرده بودند.
از دید یونگ، بخش سایه وجود ما، بخش سرکوب و کنترل شده امیال و آرزوهای غریزی و حیوانی ما است. به نظر او بشر وقتی به آرامش و شادی می رسد که بخش سایه اش را بپذیرد. بخش سایه دهها هزار سال قدمت دارد و موتور کشمکش و بقای انسان اولیه است. آگر نیروی ناخودآگاه سایه مان نبود منقرض می شدیم.
بخش سایه ما جزوی از هویت ما است و بهتر است بفهمیم که چرا هست و احساس گناه و شرم نکنیم. او معتقد است سرکوب بخش حیوانی ما، یا به ما افسردگی و تشویش می دهد یا ما را تسخیر می کند. برای همین بخش زیادی از ما در حال دست اندازی به حقوق دیگران هستیم. جنگ راه می اندازیم و آرامش نداریم.
کارل یونگ سعی کرد بخش سرکوب شده، پنهان شده و گناهکارانه یا همان بخش سایه یا ناخودآگاه مان که از اجداد باستانی و دوران حیوانیت ما به ارث بردیم را معرفی کند و ما را با آن آشتی دهد.
منابع مورد استفاده برای تهیه مقاله
Carl Jung and the Shadow: a Guide to the Dark Side of the Mind
مقالات دیگر مجله مرد روز در باره یونگ