با یکی از دخترهای نسبتا منزوی دانشکده، دوست شدم. اون اما در در فضای مجازی، برخلاف رفتارش دانشگاه بسیار شوخ و پرانرژی و فوقالعاده بود. من حالم با اون به معنای واقعی خوب بود.
مشکل از جایی شروع شد که مسئلهی ازدواج رو مطرح کردم. اون نمیخواست حرفش رو هم بزنم. اما اصرار من باعث شد بلاکم کنه. الان نزدیک دو ساله که مدام با اکانت فیک محبورم پیام بدم بهش، اما نخونده بلاک میکنه. سکوتی دردناک. من نمیتونم فراموشش کنم. تمام زندگیم تحتالشعاع قرار گرفته. اشک و حسرت و خاطرهبازی با عکسهاش. خواهش میکنم راهنماییم کنید. ممنونم.
یاسر عزیز
تو اصلا مجبور نبودی دو سال با حساب تقلبی در شبکه های اجتماعی به فردی که دیگر نمی خواهد با تو تماس داشته باشد پیام بدهی. پرنسیپ ها را چرا زیر پار می گذاری. مرام و وقار خودت را چرا نادیده می گیری؟
وقتی یک نفر به شما مستقیما یا تلویحا می گوید از جنس ازدواج نیست آن دور و برها چرخ زدن معنا ندارد. این حق هر انسان است که احساس کند یا به این درک برسد که نخواهد آینده اش را با یک نفر مشخص شریک باشد.
مرور خاطرات، عشق ها و تجربیاتی که در طول زندگی خواهیم داشت بد نیست ولی آن را بگذاریم برای دوران پیری. آن وقت که موقعیت و شرایط جسمی چنان محدودمان سازد که نتوانییم خاطره جدید بسازیم.
یاسر عزیز یادت نرود که خیلی از خواسته ها و رویاها و نیازهای ما برآورده شدنی نیست و درجا زدن در باره آنها شانس عملی شدن سایر خواسته ها و رویاها را کم می کند.