همه ما از مشاهده درد و رنج و شکست دیگران، ناراحت می شویم و احساس دلرحمی می کنیم. ولی وقتی خودمان با یک شکست مواجه می شویم ترجیح میدهیم نسبت به خود بیرحم باشیم. در سرزنش و شرم غرق می شویم..
مهربانی به خودمان در لحظات اشتباه، خودپسندی نیست. فرار از مسولیت نیست. ترحمِ هم نیست. وقتی که اشتباه سهمگین می کنیم، ورشکست می شویم یا عشق مان را از دست میدهیم ما آدم ذلیل و بیچاره ایی نیستیم. ما می خواستیم قدم های مهم در زندگی برداریم. ما چشم اندازی فراخور هویت خود تهیه کرده بودیم. بلندپروازی داشتیم.
به جای تحقیر و خشم نسبت به خودمان، قبول کنیم همه ما انسانها شکننده و خطاپذیر هستیم. بپذیریم که اکثریت بشر رنج شکست را تجربه می کنند.
به جای اینکه به خودمان نفرت بورزیم یا احساس شرم کنیم و یا خودمان را پنهان سازیم، دست یاری و محبت به سمت خودمان دراز کنیم. سرکوب سطح خواسته مان یا انکار نیاز و هدفی که داشتیم راه حل نیست.
اگر بتوانیم احساسات منفی و اغراق در باره صدمه ایی که دیدیم را واقعبینانه کنترل کنیم به درک همه جانبه تری از اشتباه خود می رسیم.
انسان اگر زیاده خواه و بلندپرواز و ریسک پذیر نبود از درون غارهایی که از ترس درندگان پنهان شده بود بیرون نمی آمد.