نکنه قبل از من سكس داشته

نمی شود در ايران زندگی كنی، مرد باشی و خوشتيپ و خوش مشرب باشی. نمی شود در دختر تور زدن مهارت داشته باشی و این فکر خاص به ذهنت نیامده باشد.

بگذاريد راحت تر صحبت كنيم؛ اگر مرد باحالی هستيد و حسابی هم دختربازی كرده ايد، حتما اين تجربه را هم داشته ايد که با دختری زيبا و خوش تيپ كه مطابق ايده ال های مدرن شماست روبرو شده باشید. دختری که هر چقدر كه باهاش حرف بزنيد و بيشتر بشناسيدش، بيشتر مطمئن می شويد كه اين ديگر همانی هست كه دنبالش بوده ايد. امروزی، زيبا، خوش صحبت و خوش مشرب. به علاوه يك خرمن تفاهم.

اما… ناگهان يك جمله در ذهنم بالا و پایین می پرد. « قبل از من سكس داشته؟»… خب، معلومه كسی كه اينقدر خوب بلده يك مرد جذاب و سركش را به يك پسر بچه دوست داشتنی تبدیل كنه، حتما قبلا تجربه ارتباط داشته و ارتباط هم كه بدون سكس يعنی كشك.

نيمه پنهان و سنتی مرد باحال و امروزی حالا خودش را نشان می دهد، كم كم، مرد امروزی درون امثال من، تبديل به اجداد با غيرت و فردين صفتش می شود. از يك طرف او همانی هست كه دنبال اش بوده ای ولی از طرفی دیگر، او دختر آفتاب مهتاب نديدهِ روياهایم نيست. چه كار بايد كرد؟ اين دوگانگی اجباری، امانم را بريده است.

حالا منتظر روزی ام كه شايد دوباره غوطه ور در اين تجربه بشوم که هم دلت بخواهد، هم نخواهد. هم می توانی باهاش يك دنيا عشق بازی كنی و هم می توانی هرچه نسبت فاحشگی و هرزگی است بارش كنی. ای فاحشه و فرشته دوست داشتنی. نمی دانم، این حس مالکیت و حقی که منحصر به خودم می دانم، نمی گذارد همخوابگی اش با دیگری را بپذیرم. با وجود اینکه این اتفاق قبل از اینکه بشناسمش افتاده است.

با هيچ منطقی نمی خواند كه پيش از من سكس داشته باشد. نمی دانم فقط ما ايرانی ها اينطوريم يا همه مردان دنیا؟ اما يك چيز را این بار بی تردید می دانم. اگر بار ديگر فاحشه / فرشته دوست داشتنی قصه زندگی ام سر رسيد، طور ديگری رفتار خواهم كرد، قول می دهم .

حميدرضا / يكم اسفند نود و سه

 

منبع تصویر

مرتضی کاتوزیان