انقلاب ۵۷ یک پدیده ساختگی یا متناقض با محیط زندگی ایران نبود. ملاها و تشکیلات شان در هزاران مسجد کشور، آماده ترین تصاحب کننده اعتراض سراسری مردم ایران بودند. آنها از مریخ نیامده بودند.
ایران در دوره پهلوی، داشت مسیر تحول از یک جامعه و فرهنگ روستایی را به سمت فرهنگ شهری طی می کرد ولی سرعت تغییرات اجتماعی همسنگ با فرهنگ و باور مذهبی عموم مردم آن موقع ایران نبود.
شکی نیست سناریوهای اجتماعی دیگر نظیر ادامه حکومت پهلوی نیز می توانست طبیعی و ممکن باشد و ایران می توانست سرزمین محترم و بسیار موفقی باشد ولی به دلایل بسیار ادامه نیافت.
اما هزینه ها و رنج بیکرانی که تجربه ویرانگر حکومت اسلامی بر ایران وارد ساخت در نهایت به تحول شهروندی ایران منجر شد. چون حکومت مذهبی به شکل گسترده ایی باورهای قوی مذهبی مردم ایران را با دست خودش از بین برد. گسترش وسیع سکولاریسم در ایران، واکنشی واقعی در برابر حکومت مذهبی فاسد و ریاکار است.
اخلاق و مرامی که حکومت مذهبی در طی چهار دهه گذشته به نمایش گذاشت، انسان ایرانی را واداشت که شاید ناخواسته در برابر خدای عربی مذهب استعماری بایستند. خدایی که دستور داده بود با زبانی بیگانه به او سجده کنند.
در حال حاضر اکثریت مردم ایران به شکل های مختلف به عجز و درماندگی حکومت مذهبی و الگوهایش پی بردند. ایران دارد با شتابی فرخنده، از ایمانی که ۱۵۰۰ سال پیش بر کشور تحمیل شده، می گریزد.
ملاها و حکومت مذهبی یکی از سناریوها بود که چون جای پای محکمی داشتند آمدند تا وعده حکومت اسلامی شان را بعد از ۱۴۰۰ سال به اجرا در می آوردند. ملاها از مریخ نیامده بودند ولی با نشان دادن همه فساد و نابخردی شان، معلوم شد که مال روزگار کنونی بشر نیستند.