۱ – حتی در حضور برجام، شرائط تجاری ما خوب نبود. اگر به یاد داشته باشید ، زمان اوباما و پس از برجام، تحریم هائی تعلیق شد، اما نه تجارت پررونقی شکل گرفت و نه آنچنان سرمایه گذار خارجی سر از خاک ما در آورد!
علت و مانع اصلی هم FATF یا همان معاهده شفافیت مالی است که ما توان پیوستن به آن را نداریم. هم سیستم های بانکی ما معیوب است و علم مقابله با پولشوئی ها را ندارد، فلذا به سرعت پولشویی توسط FATF کشف و ما تنبیه می شویم.
متاسفانه در سیاست بین الملل نمی توانیم رهبران خود را مجاب به عدم کمک به تروریستها و حزب الله لبنان کنیم. پس ما قبل از خروج امریکا از برجام نیز، وضع خوبی در معاملات و تجارت با جهان نداشتیم!
۲ – بین سه تا شش ماه تا رسیدن تحریم های جدید فرصت هست. این زمان، فرجه خوبی برای یک دیپلماسی عاقلانه می تواند باشد.
بهتر است به جای حمایت یا اهانت افراطی به ترامپ یا یقه پاره کردن زیر علم حضرات حکومتی، یک صدا حکومت را برای پرهیز از تصمیمات شتابزده، تغییر در سیاستهایی که ما را به این روز انداخته، عبور از رویای هلال شیعه، عدم دخالت در منطقه و نگرش جدید نسبت به پدیده اسراییل بنماییم.
قبل از آن که با خفت وادار به توقف سیاستهای توسعه طلبانه خود شویم، آبرومندانه ، کوتاه بیاییم و اشتباهات خود را بپذیریم!
۳ – امریکا بر یک برجام بهتر به زعم خویش تاکید دارد و درهای مذاکره را نبسته است. پس بهتر است برای یک هماوردی دیپلماتیک آماده شویم تا جلوی ضرر بیشتر را بگیریم.
نقاط اشتباه خود را مرور کنیم و منصف باشیم. برای مثال نمی شود انتظار کوتاه آمدن از یک کشور را داشت و بعد معاملات پرسود را با کشور دیگری بست!
در دنیای امروز نمی شود با زبان غیر دیپلماتیک وارد کارزارهای سیاست بین الملل شد. مرگ بر این و بر آن بیشتر مرگ بر خودمان است.
اصولا وقتی کشوری در تصمیمات جهانی نقش پررنگی دارد، بستن درهای دیپلماسی با آن کشور، اسمش بلاهت است نه شجاعت و انقلابی گری.
داشتن روابط دیپلماتیک و دیالوگ با امریکا، مترادف دوستی یا خفت پذیری از یک قدرت نیست! تنها باز گذاشتن راههائی است که بتوان منافع خود را به نحو احسن و از طریق دیپلماسی دنبال کرد.