زل زدن به پنجره شاید برای خیلی از ما، تعبیری جز تلف کردن وقت نباشد. چون به نظر میرسد کاری انجام نمیدهیم و در خدمت هدفی نیست. اما شاید در حقیقت یکی از مفیدترین کارهای روزانه ما می تواند باشد.
زل دن به یک نقطه در بیرون از پنجره، در تضاد با کاری است که می کنیم چون ذهن ما در جستجوی دیدن چیز مشخصی در بیرون از وجود ما نیست. ما در این حالت به صورت نامحسوس، در جستجوی افکار و ماجراهایی هستیم که در درون ما میگذرد.
بخش بزرگی از چیزهایی که هویت و شخصیت ما را میسازد به صورت دست نخورده و غیرقابل استفاده، فقط در ذهن و روان ما برای خودشان وجود دارند. برای همین، قسمت مهمی از هر آنچه که هستیم و می اندیشیم و توانایی اش را داریم بروز نمییابند.
فیلسوف یونانی افلاطون معتقد است: « ایده های ما مثل پرنده های هستند که درون محوطه مغز، بال و پر می زنند. اما برای نشستن و آرام گرفتن پرنده ها، ما نیاز به ایجاد لحظات آرام و بی حساب و کتاب داریم و چشم دوختن به پنجره یکی از همین فرصت ها می تواند باشد»
چشمان ما قادرند در حین زل زدن به پنجره از هیاهوی روزمره کمی فاصله بگیرند. تازه بعد از فرونشستن همهمه های همیشگی است که قدرت توجه به موضوعاتی که فرصت اندیشیدن به آنها را نداشتیم پیدا می شود. در این حالت آرام و متمرکز، ایده های خلاق نیز فرصت پرسه در ذهن را می یابند.
چشم دوختن بدون هیچ نیت از پیش تعیین شده، شاید در دنیایی که ملاک و معیارش فقط با مقدار سود محاسبه می شود هدر دادن وقت به نظر برسد. اما همین پرسه های آزاد خیالات و آرزوها و ایده ها، باعث ایجاد موقعیتی می شود که به مغز فرصت می دهد درگیر سنت ها و عادتها و بد و خوب های معمولی نباشد و فرصت بیابد به ورای چهارچوب های تعیین شده نقب بزند.
The Importance of Staring out the Window
http://www.thebookoflife.org/the-importance-of-staring-out-the-window/
منبع تصویر