« آنهایی که قدرت کنترل بر زمان حال را دارند می توانند بر گذشته مسلط باشند. آنهایی که قادرند گذشته را در چنگ خود داشته باشند توانایی مهار آینده را خواهند داشت» – جورج اورول
این روزها همه نگران آینده تمدن اسلامی هستند. از اسلامگراهای رادیکال و سنتگرایان تا لیبرالها … تقریباً همه آنها سهمی از آینده اسلام میخواهند. هرکدام از این گروهها برداشت متفاوتی از آینده دارند، اما همگی در یک نقطه مشترکاند و آن اینکه همه شان چشم به گذشته اسلام دوخته اند.
تاریخنگاران به خوبی میدانند که هر گروهی، تاریخ را از دریچه منافع و اهداف خود میبیند ولی خطر از آنجایی آغاز میشود که همه این گروه ها به فکر بازسازی تصورات رمانتیک و خیالی باشند که از گذشته دارند.
برای اکثریت مسلمانان، دوران حضرت محمد، الگویی از یک جامعه ایده آل است. در صورتیکه خودشان می دانند که آن موقعیت تکرار شدنی نیست. پیامبر نمیتواند بازگردد و مطابق با دین اسلام، پیامبر دیگری پس از او وجود ندارد.
خیلیها به دنبال زنده کردن عصر طلایی تمدن اسلامی و بازگشت به روزگار بغداد زیبا، کوردوبا و یا سمرقند هستند. اما بیرون از محافل کوچک دانشگاهی، کسی نمیداند آنچه که بهعنوان عظمت حکمرانی مسلمانان معرفی میشود نظیر شکل گیری شهرهای شگفتانگیز اسلامی، سیستم مالیاتی امپراتوری عثمانی و یا کاخها و معماری گورکانیان هند، همگی تحت تأثیر امپراتوری ساسانیان ساختهشده بود.
در حقیقت مسلمانان، فرهنگ ایران پیش از اسلام را به نام خود همهجا منتشر کردند و طنز داستان این است که برخی ایرانیان مدرن امروزی همچنان مسلمانان را سرزنش میکنند که فرهنگ ایران باستان را نابود کردهاند.
بعضی از گروه های رادیکال، ضمن با شکوه جلوه دادن فرمانروایی مسلمانان بر کشورهای اروپایی در قرونوسطی به تحریک احساسات جنگجویانه می پردازند و آرزوی تسخیر دوباره اروپا را در سر می پرورانند. ولی کاش تجربه زندگی «آندلس اسلامی» را سرمشق قرار می دادند که نمونه موفقی از همزیستی بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بود.
بسیاری از شهروندان سرزمینهای اسلامی قرون گذشته و درصد قابلتوجهی از دانشمندان و فلاسفه عصر طلایی اسلام، اصلا مسلمان نبودند. فرهنگ اسلامی در دوران گذشته، پذیرنده تفاوت ها بود. فرهنگ اسلامی متشکل از اقوام و مذاهب مختلف بود و از تجربهِ تمدنهای دیگر با مهارت تمام استفاده میکرد.
بیشتر موضوعات تاریخی جهان اسلام مخصوصاً در زبان عربی، فارسی و اردو، مثل سلسلهای از حوادث جهان قدیم و نه همچون یک تحلیل تاریخی معنادار مطرح میشود. بسیاری از روایتهای مهم تاریخی مثل تأثیر طاعون سیاه بر خاورمیانه یا نابود شدن شبکه تجاری اقیانوس هند بهدست پرتغالیها که منجر به رکود طولانیمدت در جهان اسلام شد در میان بحثهای تکراری گمشده است.
بهتر است مسلمانان و متفکرین اسلامی بهجای اندیشیدن درباره آنچه میتوانست وجود داشته باشد به آنچه که حالا وجود دارد بیاندیشند. بحران پناهندگان سوریه و راه های پایان دادن به جنگ های خانمانسوز و بررسی زندگی مسلمان در غرب شاید مهمتر از باقی ماندن درگذشته پر شکوه باشد. تجربه تاریخی هنگامی به درد میخورند که راهگشای بحرانهایی معاصر باشد.
The Past of Islamic Civilization – by Muhammad Aurangzeb Ahmad
http://www.3quarksdaily.com/3quarksdaily/2016/05/the-past-of-islamic-civilization.html#more