غرب گیلان محل تلاقی دو فرهنگ ترکی و تالشی است. این دو فرهنگ وامدار هم هستند و حسابی از همدیگر تاثیر پذیرفته اند. طوری که ترکهای منطقه تالش خود را بیشتر تالشی می دانند و در محاوره عادی وقتی به کسی ترک می گویند منظورشان ترکهای اردبیل و خلخال است. بدیهی است که کلمات و سنتهای ترکی زیادی در زبان و فرهنگ تالش راه یافته است. بیشترین تاثیر، از موسیقی و اساطیر آذربایجان بوده که توسط عاشقهای آذربایجانی به تالش راه یافته است.
اما در این دو قوم، روابط زن و مرد هم به کلی نسبت به سایر نقاط ایران تفاوت دارد. سالهاست به هر عروسی که دعوت می شویم در اولین فرصت، اولین فضولی من شیوه آشنائی عروس و داماد است. باور کردنی نیست که درصد بسیار بالائی از این ازدواجها، دلایل عاشقانه دارد. آنطور که من متوجه شده ام عاشقانه بودن ازدواجها در منطقه تالش، ترک و تالشی ندارد. امری که در محیطهای سنتی یزد و آذربایجان و خراسان و .. شاید کمتر دیده میشود.
اما هر دو قوم ترک و تالش وقتی به پدر و مادری که فرزند پسر ندارد، می رسند به صراحت و از صمیم قلب دعا و آرزوی خود را به زبان می آورند. تنها فرق این دعا، زبان است. ترکها می گویند : الله سنه اوغلان ورسن و تالشها می گویند : خدا به ت زوو بدرو (kheda ba te zoa bedaroo).
آرزوی اینکه خدا به تو فرزند پسر بدهد کاملا صادقانه بیان می شود. کسی که بومی آنجاست قطعا از این دعا ناراحت نمی شود چون چنین آرزوئی دارد و محتاج دعاست.
برای فرد غریبه این کنجکاوی جود دارد که چرا این مردم با همه حضور بالائی که زنان در زندگی تالشی دارد، اینگونه فرزند دختر را عملا تحقیر می کنند؟ به نظر میرسد که آنها باید نسبتا با سایر نقاط ایران فرق داشته باشند. من حتی متوجه شده ام که در تقسیم ارث و میراث، بعضا حتی مقررات شرعی را هم که زن نصف مرد ارث می برد، رعایت نمیکنند.
پسر و دختر با هم فرق دارند ولی نسبت به هم برتری ندارند. هر دو هم زیبائیهای خاص خود را دارند. پس باید آرزوی داشتن هر دو بدیهی و پذیرفتنی باشد. ولی چرا والدینی که فقط پسر دارند، آرزوی خود را سرافرازانه بیان می کنند؟
تصور من این است که والدین این باور را ملکه ذهن خود کرده اند که پسر داشتن مزیتی برتر شمرده می شود و زن و یا مردی که متوجه شده است که شما فقط فرزند دختر دارید، بعضا و ناخواسته مافی الضمیر خود را لو می دهد و می گوید: «عالی است! فرزند دختر فوق العاده است. دختره که برای پدر و مادر می مونه، من یک دختر دارم که به سه پسرم می ارزد».
شاید یکی از ملاکهای فاصله گرفتن از جامعه مردسالار، پدر و مادری باشد که فقط فرزند دختر دارند و احیانا در آرزوی داشتن پسر هم هستند، اما می توانند در حضور جمع از علاقه خود بگویند، بی آنکه نگران سوء برداشت مخاطب باشند. من تا کنون حتی یک مورد نیز مشاهده نکرده ام.