همه کسانی که امیرعلی را می شناسند وقتی صحبت خواستگاری و ازدواج در فامیل و آشناهای شان می شوند به طنز می گویند امیرعلی رو هم ببریم، خوب مهریه می ده. طنز تلخ نهفته در این شوخی فامیلی، معضلی جدی در سرنوشت زنان و مردان جوان کشوراست.
بسیاری از زنان و مردان معتقدند مهریه که قرار است ضمانتی برای پایداری ازدواج یا پشتوانه ایی برای بعد از طلاق باشد عملا به نفع هیچکدام شان نیست.
ماجرای امیرعلی و دو ازدواج و طلاقی که داشته است بخشی از مشلات مهریه را به تصویر می کشد. همه کسانی که امیرعلی را می شناسند وقتی صحبت خواستگاری و ازدواج می شوند به طنز می گویند امیرعلی رو هم ببریم، خوب مهریه می ده.
اولی گفت هزارسکه. من و خانواده هم گفتیم خوب رسم شده دیگر، چرا که نه؟ کی داده کی گرفته؟ زن اول امیرعلی چهارماه بعد از عقد، مهریه اش را مطالبه کرد و چون باکره بود نیمی از آن را میتوانست دریافت کند «اصلا نفهمیدیم چی شد. به خودم آمدم دیدم می گوید عاشقت هستم ولی مهریه ام را بده بعد ازدواج! معلوم است که از او متنفر شدم. چون می دانست که همه سرمایه من یک اتوبوس شراکتی و یک خانه پدری بود که اگر روزی می فروختیمش سهم من مهریه اش می شد.»
امیرعلی لج کرد و او را طلاق نداد و اگرچه رابطه ای نداشتند تا سه سال ماهی یک سکه پرداخت کرد.
«منم که اهل دل و عاشق پیشه … خر شدم و دوباره عاشق شدم. همه گفتند برو دنبال عشق و حالت. مگر خلی؟ ازدواج برای تو سم است. گوش نکردم. البته دو سال توانستم دختر دوم را سر بدوانم. بعدش با دلخوری قهر کرد. طاقت نیاوردم . باید تکلیفم را با زن اولم معین می کردم پس رفتم سراغش که بیا برویم طلاقت بدهم.»
خانواده دختر دوم از اینکه او مجبور باشد هرماه به زن اولش تا سالهای متمادی مهریه بدهد ناراضی بودند.
«پدر زنم گفت یکجا صافش کنید بعد بیایید سراغ دختر من. خانه پدری ام در خلدبرین (محله ای قدیمی و خوش نشین در شیراز) را فروختیم و هشتاد درصد سهم من رفت برای مهریه خانم اول. بقیه اش هم خانه ای نقلی شد در محله ای متوسط.»
امیرعلی بنابر تجربه و توصیه دیگران و خواست خود دختر، مهریه را حق طلاق به زن، حضانت فرزندان به زن و نیمی از دارایی های پس از ازدواج و به قول امیرعلی (مدل خارجی ها) تعیین میکنند. اما این موضوع سبب می شود امیرعلی مدام بعد از ازدواج برای خرید دلهره داشته باشد.
«راستش را بخواهی او زن خوبی بود اما من دچار وسواس فکری شده بودم. اگر پیشنهاد می داد آخر ماه که پول اضافه آورده ایم سکه بخریم می گفتم لابد دارد برای مهریه اش جمع می کند.
اگر زیاد خرج تفریح و خورد و خوراک نمی کرد می گفتم دارد حساب بانکی را برای مهریه پر می کند. اگر میگفت ماشین مدل بالا خوب نیست زمین خوب است میگفتم به فکر خودش است.»
خانوادهٔ امیرعلی نیز اذعان می کنند که همسر دوم او بسیار مناسب بود اما امیرعلی دیگر مرد زندگی مشترک نبود. خودش اما توضیح دیگری دارد.
«یکی دوسال بعد از ازدواج تا می گفتم بالای چشمت ابروست می گفت حق تو همان زن کاسب است. خیلی موضوع را به روی من می آورد. البته سر بچه هم اختلاف داشتیم. مدام میگفت زود است. تیر خلاص را هم سال سوم زد که متوجه شدم یک حساب بانکی چند میلیونی دارد. درست است که به قول مادرش و مادرم کدبانوست که حساب بانکی درست کرد به جای خرج بیهوده و طلا، ولی چرا پنهانی؟»
آنها کمتر از چهارسال زیر یک سقف زندگی می کنند و در نهایت طلاق می گیرند.
«پشیمان که هستم، تقریبا. چون زن خوبی است. الان شوهر و یک بچه دارد. ولی بنظرم من دیگر مرد زیر یک سقف رفتن نیستم. در ازدواج دوم شکست مادی ام کمتر بود ولی شکست روحی بدی خوردم. گاهی فکر میکنم مهریه دلیل اصلی ازدواج نکردن جوانهاست.»
از او می پرسم اگر تو مرد بد و کتک زن و بی انصاف و معتادی بودی و زنت حق طلاق یا دلخوشی مادی نداشت و مضافا بر آن خانوادهای که حمایتش کند نداشت تکلیفش چه بود؟
« من که حقوقدان نیستم. ولی واقعا باید یک فکری به حال امثال من هم بکنند. البته این زنانی که مثال زدید و گرفتارند هم کم نیستند. من همیشه خواهرم را در نظر میگیرم. اگر مهریهاش کم باشد وشوهرش بخواهد یکهویی فردا طلاقش بدهد مثل آب خوردن چه؟ اما این چیزی نیست که خود مرد بتوانند حلش کنند. حداقل در مورد دوم ما که خواستیم مثلاً مدرن عمل بکنیم نشد. به قانون مدون احتیاج دارد».