فیلم زیبا و تلخ «به خاطر پونه» به کارگردانی هاتف علیمردانی قصه دنیایی است که مرام های قدیمی یکی بعد از دیگری فرو می ریزد بدون آنکه اخلاق جدید جان گرفته باشند. اجازه دهید رفتار و واکنش های شخصیت های اصلی فیلم را مرور کنیم و ببینیم چگونه به اشکال کمابیش مشابه، عشق شان شان به خاطر شک، حسادت، به سردی و تلخی می گراید.
زن قصه:
در دنیای قدیمی ترها، مرزها و قدرت ها شناخته شده و پذیرفته شده بود. مرد خانه با افراشتن دیوارهای بلند و اندرونی ها، مطمئن بود که حریم زن او برای خودش حفظ می شود. همسرش نمی بایست و نمی توانست با دنیای بیرون تماس داشته باشد. اصلا همسران قدیمِِ مردانِ قدیم، قبل از ازدواج از خانه های والدین خارج نمی شدند.
در «به خاطر پونه»، زن (هانیه توسلی) قبل از ازدواج، هم تحصیلکرده است و هم شانس و امکان کار و زندگی مستقل را داشته است. پونه ناگزیر به پذیرش شیوه زندگی دو گانه است. او می خواسته و می توانسته است زنی تحصیلکرده و مستقل باشد ولی به امنیت سنتیِ خانواده داشتن و همسر بودن، رضایت می دهد.
بسیاری از زنان معاصر باور دارند و یا امیدوارند که این از دست دادنِ جایگاهی که دوره و زمانه اش برایش فراهم کرده است موقتی است و بازیافتنی. باور و امیدی که مثل تنگ بلورین در بسیاری از ازدواج ها به دیوار سنگی « خانواده» می خورد و می شکند.
برای همین، سالم ترین و بی ضرر ترین واکنش های بسیاری از زنان ازدواج کرده، یا در غرق شدن هر چه بیشتر در نقش مادرِ خودشان و آوردن بچه و زندگی سنتی متکی به شوهر است و یا خصلت پرخاشجویانه اختیار کردن و تندخویی و سردی رفتار می تواند باشد.
البته زندگی جدید و خانه های بدون دیوارهای قطور و اندرونی، به بعضی از زنان این فرصت و شانس را هم می دهد که به گریزهای کوچک در بیرون از تعهد خانوادگی معطوف شوند. از پناه بردن به مشروب، خرید، اینترنت و روابط ساده کمابیش عاطفی با مردانی که اینجا و آنجا بر سر راه شان پیدا می شوند گرفته تا برقراری رابطه هایی که این روزها، امکان پذیرتر می تواند باشد.
مرد قصه:
مرد قصهِ «به خاطر پونه»، مثل مرد قدیم نیست. او زنی که درس خوانده را برای همسری انتخاب می کند ولی برایش راحت تر و امن تر خواهد بود اگر همسرش در خانه بماند. مرد قصه ( فرهاد اصلانی) آماده بخشیدن اعتماد به همسرش نیست چون می داند که در دنیای کنونی، اصلا دیوار و اندرونی معنا نمی دهد و حتی کارکرد سنتی شان را از دست داده اند. فشار زندگی و واقعیت های دوگانه او را نیز به تناقض در رفتار و کردار می کشاند.
مسیر جدید زندگی از عهده تحملِ مردان هم خارج است و مدتهاست که می بینیم پناه بردن به مشروب، زنان دیگر، مواد مخدر و انباشت سرمایه و غرق شدن در اعمالی که برایش قدرت بیشتر فراهم کند جانشین های خودتخریبی هستند که مردان بر می گزینند. گریز گاه هایی که درست شبیه موقعیت زنان، هر روز بر تعداد و تنوع شان افزوده می شود.
دو انسان عاقل بالغ، در روز روشن نمی توانند بحرانی که در حال از بین بردن رابطه شان است را ببینند چون فرهنگ مقابله با ناهنجاری های دنیای جدید نه در تربیت خانوادگی و نه در مدارس آموخته می شود. موسسات سازمان یافته اخلاقی و مذهبی نیز، مدتهاست که پشتوانه ارزشی شان در دنیای معاصر با ندانم کاری ها و عدم درک زندگی جدید، کمرنگ شده است.
در این میان آنچه می ماند توهم، تردید، ترس و بی اعتمادی است که ریشهِ رابطه های زیبا را یک به یک می خشکاند و عشق ها را تبدیل به نفرت، شک، حسادت و خیانت می سازد. در این میان زوج های پریشان، مستاصل و افسرده، ساده ترین پدیده ایی که می توانند خشم خودشان را بر روی آن فروکش کنند رابطه و عشق خودشان است.
هم زن و هم مردِ فیلم «به خاطر پونه» به کمک شعور زیبای کارگردان، هاتف علیمردانی، رژه رنگارنگی از همه مرض های مدرن را به رخ هم می کشند. دنبال تقصیر گشتن در این ورطهِ تب آلود، بیهوده ترین واکنش می تواند باشد.