در جستجوی مدرسه خوب

عمر نسبتاً کوتاه سال تحصیلی در آستانه اتمام است و بعد از تعطیلات طولانی و عملا حدود یک ماه نوروز، نوبت به تعطیلات تابستانی خواهد رسید. سال گذشته در چنین ایامی تصمیم جدید آموزش و پرورش مبنی بر احیاء کلاس ششم دبستان اعلام شد. همان موقع قریب به اتفاق معلمین نمی‌دانستند که موضوع کتابهای ششم چیست و قرار است چه درسهائی بدهند. امسال هم مطمئن نیستند که این روش همچنان ادامه خواهد یافت و یا مجدداً به روش گذشته بازخواهند گشت؟

از طرف دیگر، بخش قابل توجهی از ساعات آموزش صرف دروسی می شود که هیچ توافق عمومی در خصوص آنها وجود ندارد. از همان کلاسهای اول زبان عربی آموزش داده می شود اما در کلاسهای اولیاء و مربیان، به وضوح مشاهده می کردم، بین والدین تنها کسی هستم که به یادگیری زبان عربی علاقه نشان می دهم. دروس مذهبی نیز الی ماشاالله! هر روز بر حجم آنها افزوده شده است و اگر با این روال پیش رود تعلیمات دینی جانشین کتاب فارسی خواهد شد.PE03254_

این وضع آموزش و پروش مدارس عمومی است که هنوز در حال هضم تغییرات بزرگی است که در طی سال های اخیر بر آن تحمیل شده است. به عنوان مثال یکباره سیستم نمره دهی را حذف و به جای آن ارزیابی توصیفی را گذاشتتند. کتابها را تغییر دادند و اعلام کردند که کلاس ششم را احیاء خواهند کرد. اما والدین که جای خود دارد، معلمین نیز در جریان چند و چون دقیق آن نیستند.

با این اوصاف و با این ساعات محدود حضور بچه ها در مدارس، من و همسرم ناچار شدیم در تصمیم خود مبنی بر ماندن دختران مان در مدرسه عمومی تجدید نظر کنیم و فرزندان مان را به مدارس انتقاعی بفرستیم. اما واقعا معیار مدرسه خوب چیست؟ کدامیک از این سیستم های آموزشی و پرورشی نسبتاً درست هستند؟

تا اینجا که بررسی کرده ایم، می توانیم ببینیم که مدارس انتفاعی به دو دسته تقسیم می شوند. یا به دانش آموز به چشم مشتری نگاه می کنند که در پی خود فرهنگِ «حق با مشتری است» را به دنبال می کنند و یا چند مدرسه ای که اسم در کرده اند، از همان راهنمائی بچه ها را وارد مسابقه بی پایان کنکور می کنند. انواع درسها و کلاسهای فشرده و درس و تست و درس و درس… با شدت تماتم در حال دور ساختن تجربه دوست داشتنی یادگیری از ذهن محصلین هستند.

به نظر می رسد در این تهران بزرگ، هنوز مدرسه ای که تا بعدازظهر بچه‌ها در آن مشغول باشند ولی وارد مسابقه کنکور نشوند وجود ندارد. خبری از مدارسی عادی که شاگردان مثل تمام کشورهای دیگر درس بخوانند، ورزش بکنند و اندکی هم لذت ببرند نیست. در این حین، شاید عیر ممکن است به مدیران مدارسی بر بخوریم که به محصلین به چشم مشتری نگاه نکنند. در یک کلام مدرسه ایی کاملاً متعارف نیافته ایم.

 

More from محمد بابایی
نامادری ها و ناپدری ها هم مهربانند
چند سال پیش که در مشهد بودم، روزنامه خراسان خبر هولناکی از...
Read More