یک فیلسوف به نام جین برودن حدود ۶۰۰ سال پیش یک فرضیه را مطرح کرده است که به نام خودش تحت عنوان «تناقض خر برودن» ثبت شده است.
یک خر گرسنه و تشنه درون مزرعه در برابر دو سطل بزرگ علوفه و آب ایستاده است و نمی تواند تصمیم بگیرد کدام شان را بخورد. در این فرضیه تمثیلی خر چون قادر به انتخاب درست برای خودش نیست آنقدر از خوردن علوفه و آب امتناع می کند تا گرسنگی یا تشنگی او را از پای در آورد.
این فرضیه در دنیای معاصر می تواند به رابطه زنان و مردانی نسبت داده شود که فرصت آشنایی و همدلی پیدا کرده اند. هر دو دلایل کافی برای ایجاد زندگی مشترک دارند ولی قادر به انتخاب و تصمیم نیستند چون هر دو فکر می کنند ممکن است فرد بهتر یا جذابتر یا دوست داشتنی تر دیگر از راه برسد.
این معلق بودن و تردید و دودلی آنقدر ادامه پیدا می کند که هر دو طرف دیر یا زود آشنایی مناسبی که ایجاد شده است را به هم می زنند. یکی از آنها می ترسد تعهد را انتخاب کند دیگری صبرش تمام می شود یا …
این وضعیت در دنیای امروز بیشتر به چشم می آید چون همه با انواع فرصتها و انتخابها روبرو هستند آنقدر که حتی وقتی فرد مناسب برای زندگی زناشویی پیدا می کنند باز هم وسوسه می شوند حتما فرد بهتری وجود دارد.
این را مطمئن باشید که حتی اگر بهترین فرد ممکن را بیابید همیشه یک فرد بهتر وجود دارد. پس دست از امید واهی بردارید و اگر با وی راحت هستید تا دیر نشده تصمیم قطعی بگیرید و روی بقا و توسعه رابطه ایی که دارید وقت و محبت بگذارید.