چرا کاری که درست است را انجام نمی‌دهم

سلام. فریدون هستم. ۲۹ ساله. میخواهم بدانم چرا کاری را انجام میدهم که میدانم راه اشتباه را میروم. یعنی عقل انسان اشتباه را قبول نمیکند؟


فریدون عزیز

انسان دو خصیصه متضاد دارد که موتور زندگی و دلیل برتری اش بر طبیعت بوده است. ما هم موجودی هستیم محافظه کار هم زیاده طلب.

ما محافظه کار هستیم چون طبیعت به ما یک برتری خاص فیزیکی برای جنگ و شکار نداده است. نه چنگ و دندان درست و حسابی داریم نه سرعت کافی برای شکار و فرار …

ما زیاده خواه هستیم چون از یک نوع مغز پیچیده و کاملتر نسبت به بقیه موجودات زنده برخورداریم. زیاده طلب هستیم چون خواهش دل و تخیل ما بیشتر از توان فیزیکی ما است.

این دو ظرفیت متناقض یعنی زیاده خواهی و داشتن مغز محافظه کار، باعث شده است هم ریسک های حساب شده و موفقی داشته باشیم هم بارها و بارها بی مهابا تصمیمی بگیریم که صدمه ببینیم و اذیت شویم.

این داستان همیشگی تشویش و دلشوره بشر است که مدام باید فرمان عقل و خواهش غریزه در نوسان باشد. هیچکدام ما گریزی از این تناقض نداریم.

یک تعریف ثابت هم برای تعادل وجود ندارد. هر انسان در وضعیت مشابه قرار بگیرد می تواند تصمیم عاقلانه بگیرد یا تسلیم خواهش های حساب نشده قلبش بشود.

این وسط ترکیبی از شانس، قدرت تحمل و ویژگی های ارثی ممکن است تناقض همیشگی زندگی مان را به یک تعادل موقت برساند. ما شاید به مرور یاد بگیریم گاهی به مغز حسابگر خود گوش دهیم و وقت هایی هم حرف دل مان را بشنویم.

هیچ تضمینی هم نیست که کدام انتخاب یا تصمیم درست است. برای همین ریسک اشتباه و اذیت شدن همراه است با شادی و لذتی که دنبالش هستیم.

فریدون عزیز نترس. بپذیر که زندگی درون این وضعیت متناقض (محافظه کار بودن و زیاده طلب بودن) یک ریسک زیبا است.

Written By
More from بهمن
داری داد می‌زنی که نیازمندی و محتاج رابطه
من تنها هستم و به قولی درد بی عشقی ز جانم برده...
Read More