اگر در زمان گذشته به دنیا می‌آمدم چی؟

فکر میکردم چقدر خوب شد که من در زمانِ قدیم به دنیا نیامدم. شما تصور کنید در حالِ حاضر که دنیا پر از سلبریتی و آدم های مشهور و موفق است و یکی شاهزادۀ ولز است و یکی هشتصد میلیارد فالوئر دارد چون مستر تِستر است و کارش این است که برود رستوران و غذا بخورد و برای ما تعریف کند و یکی آقازاده است و دزدی هایش را در چشم مان می کند و …

خلاصه در حال حاضر که همه یک پخی شده اند و با توجه به اینکه بنده را فقط آقا ابراهیم سوپر سر کوچه مان میشناسد آنهم چون سیگارش را به من گران می فروشد و گاهی هم مادرم که بچه هایش را میشمرد و می بیند یکی کم است اگر در زمانِ گذشته هم به دنیا می آمدم که شاه و سلطان نمی شدم. احتمالاً در یک جنگِ محلی اسیر میشدم و به بردگی در میدانِ شهر فروخته می شدم.

از آنجایی که بر و بازو کت و کولی هم ندارم و دندان هایم هم یکی در میان خراب است به قیمتِ خیلی پایین من را می خریدند و اسمم را فیروز می گذاشتند و می گفتند فیروز برو حمام را تمیز کن و هیزم بریز.

تصور کنید من که حالا بزرگترین کابوسِ زندگی ام صبحِ زود از خواب بیدار شدن است آن موقع مجبور بودم ساعتِ چهارصبح بیدار شوم و زیرِ دیگ را روشن کنم که ارباب که تصادفاً شبیه مستر تِستر است بیاید و برود خودش را بشورد و بعد بروم برای قلیانِ خانمِ سوم، زغال آماده کنم و تا شب کار کنم و آخرِ شب لخ لخ کنان بروم و یک گوشه دراز بکشم و به این فکر کنم که کاش در زمانِ آینده به دنیا می آمدم …

نوشتۀ فیروز، سنۀ 1216 قمری

More from پژواک کاویانی
آن زمان که من پادشاه جهانم بودم
برای من صمیمی ترین جای جهان خانه ام نیست، تختم است. تختِ...
Read More