جرایم و جنایت های جنسی در همه کشورها وجود دارند اما در هر سرزمینی بعضی از ناهنجاری ها در یک دوره خاص، بیشتر یا کمتر می شود.
علم جامعه شناسی و عقل عمومی گویای این حقیقت است که بحران اقتصادی و اجتماعی و تردید و نامعلوم بودن آینده، سهم مهمی در تنش ها و ناهنجاری ها دارد. اما افزایش جرم و جنایت جنسی در جامعه ایران می تواند یکی از دلایل اصلی اش، تسلط حدودا ۴۰ سال یک اندیشه و اخلاق مذهبی در مدیریت جامعه باشد.
اسلام سیاسی حاکم بر جامعه ایران معتقد به کنترل و سرکوب نیازهای طبیعی است. همه چندین نسلی که شاهد اجرای مقررات این سیستم مدیریت سیاسی هستند شاهد تبلیغات گسترده و پر هزینه شان در باره سرکوب میل جنسی به هر شکل ممکن بوده اند.
نمونه ناموفق کنترل را می شود در ایجاد گشت ارشاد دید. دهها سال سر چهار راهها، عده ایی بزرگسال مسلح را قرار دادند تا با تذکر و تحقیر و تنبیه، تا هر نوع نشانه بروز جنسی در لباس و آرایش را کنترل کنند.
شاید سرکوب امیال و رفتار در دوران قدیم میسر و ممکن بود. ولی تجربه مشخص حکومت اسلامی شدیدا کنترل کننده، نشان داد که سرکوب امیال انسانی و حقوق فردی انسانها، عملا نشان واکنش معکوس دارد.
بی دلیل نیست که این روزها میلیونها دختر ایرانی طرفدار افراد افراطی نظیر امیر تتلو گشته اند. خیانت و ازدواج هایی که دلیل اصلی شان پول و دروغ و ظاهر است افزایش یافته است. از همه مهمتر رابطه جنسی سالم و صمیمانه عشقی، کمیاب شده است.
شکست ایده کنترل بیش از حد جامعه ایران، مثل فروریختن سدی است که دیگر نتوانست جلوی هجوم امیال طبیعی و واقعی را بگیرد. نتیجه این ریزش مهیب، مثل سیل قدرتمندی شده است که همه مرام های بد و خوب را با هم ویران کرده است.
برای همین بی دلیل نیست که بخش زیادی از دختر و پسر ایرانی فقط به دنبال رفع عطش جنسی هستند و انگار همه به بازار روابط می آیند تا از هم سواستفاده کنند و بدون تعهد یا صمیمیت، از هم بگریزند. برای همین بدبینی و عدم اعتماد گسترش یافته است.
ایران در حال حاضر یک جامعه تبدار و بی درو پیکر شده است که نه به معنویت و مذهب اعتماد دارد و نه فرصت ایجاد مرام های عادلانه… هر که به هر طریقی دارد خشم و بغض و ناراحتی اش از وضعیت بن بستی که ایجاد شده است را بروز می دهد.
در این وضعیت خطرناک و بی در و پیکر اخلاقی، که حرمت و حق فردی دهها سال نادیده گرفته شده است و در معنوی ترین گردهم ایی حکومتی در نماز جمعه ها مدام فریاد مرگ این و آن شنیده می شود حق حیات کم ارزش می گردد و درست در این موقعیت، معمولا آنها که حق دفاع شان از خودشان کمتر است مورد اذیت و حتی جنایت قرار می گیرند.