در قرنطینه فهمیدم که از او خوشم نمی‌آید

من و همسرم یک سال بود خودمان را آماده ازدواج در تعطیلات عید کرده بودیم و یک هفته بعد از سیزده به در، زندگی مشترک را در یک آپارتمان کوچک شروع کردیم. من قبلا هیچوقت با او بیشتر از دو روز متوالی وقت نگذرانده بودم.

معمولا هفته ایی چند بار می آمد شام خانه والدینم و روزهای هم با می رفتیم بیرون… من سال هاست کارمند یک شرکت معماری هستم و او دو سال است که با دو همکارش یک دفتر وکالت باز کرده اند و سرمان شلوغ و فرصت دیدارمان کم بود.

مشکل من این است که زندگی مشترک جدید ما تبدیل شد به قرنطینه خانگی و به ناگزیر شبانه روز با او هستم. کم کم دارم به این نتیجه میرسم که تحملش را نخواهم داشت. هر روز منتظرم فرصتی پیش بیاید تا جلویش اعتراف کنم  او فردی نیست که فکر می کردم. من در کنار او راحت نیستم.

 

سارای عزیز

امیدوارم وقتی این نامه را می خوانی دیر نشده باشد. لطفا صبوری به خرج بده چون این احساسی که تو و خیلی ها در این وضعیت غیرعادی دارند طبیعی است.

همه ما حساستر و زودرنج تر شده ایم. برای اکثر زوج ها نگرانی ها و ترس ها و حتی اختلاف ها حالت غلو به خود می گیرد. در این وضعیت عجیب  باید مدام جلوی چشم همدیگر باشید.

شک نداشته باش که احساست در حین زندگی عادی و کار و دلمشغولی های وسیعتری که بعد از کرونا دارید فرق خواهد کرد. سعی کنید حتما حداقل یکبار به بهانه های مختلف، ساعاتی از روز را با فاصله از هم بگذرانید. به نوبت و جدا از هم برای قدم زدن بیرون بروید. ساعات خواب روزتان را متفاوت کنید. خودتان حتما راه های بهتر برای ایجاد فاصله فیزیکی و حتی عاطفی پیدا کنید.

اگر ۶ ماه بعد از  پایان یافتن کرونا، چنین حس نامطبوعی به همسرت داشتی آن وقت باید نگران شوی و به فکر چاره و اعتراف باشی.  قضاوت شتابزده، راه هوشمندانه ایی نیست …

Written By
More from بهمن
ایشون همان نیمه گمشده ام بودند
سلام سنگ صبور عزیز من دانشجوی یکی از دانشگاه های تهرانم. از...
Read More