یک بی خدا از خلوت شدن مسجد و کلیسا خوشحال می شود. دین و ایمان را مضر می داند و برای کنترل و ممنوعیت مذهب کوتاهی نمی کند.
سکولاریسم، مذهب را یک وسیله تکاملی ساخته بشر می داند که هم در قدیم و هم این روزها، پتوی امنی برای افراد صدمه دیده و آسیب پذیر است. از نظر سکولاریسم، مذهبی بودن انسانها یکی از سرمایههای اجتماعی بشر می باشد.
سکولارها باور دارد که انسان موجودی است معنوی و تمایل عمیقی به موضوعات تجریدی و ایده های بزرگ دارد. ضمن آنکه می دانند موسسات حرفه ایی مذهبی، سودجویان و ریاکارانی هستند که از جنبه های نیک مذهب سواستفاده می کنند.
برای همین بین استالین بی خدا و کارل سیگن دانشمند، فرق وجود دارد.. بی خدایی یعنی نفی هر نوع بت و خدا … بی خدایی یک واکنش خشمگین به ایدئولوژی ها است.
انسان سکولار اعتقادی به خدا یا هر نوع قوانین ماورای زندگی انسانی ندارد ولی اصراری برای ضدیت و نفی تمایل مذهبی بشر، ندارد.
مشکل بشر مذهب نیست. مشکل واقعی بشر فقر است و سیستم های اقتصادی و فرهنگی که قادر نیستند شرایط کمابیش مساوی برای رشد فردی هر انسان ایجاد کنند. بشر برای اینکه از عدالت واقعی و زمینی برخوردار نیست به انواع مذاهب و امیدهای اماورا واقعیت پناه می برد.
انسان های بی خدا ولی اصرار دارند که هر انسان مذهبی و خداپرست، از شعور و تشخیص کمتری برخوردار است. انسان بی خدا به تنوع بیکران شخصیت و روحیه و هویت هر انسان بها نمی دهد. آنها فقط یک نسخه شفا دست یافته اند که فکر می کنند برای همه انواع فردیت بشری کاربرد دارد.
فرهنگ سکولاریتی برای ایجاد جامعه بهتر به وجدان تکیه می کند و برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده نمی کند.