نگاهی به رمان « امریکایی آرام» اثر گراهام گرین


میل داشتم مرگ، با اخطار قبلی به سراغم بیاید تا بتوانم خودم را آماده کنم. برای چه آماده کنم؟ نمی‌دانم. چگونه آماده کنم؟ این را هم نمی‌دانم. «شاید برای اینکه وقت داشته باشم نگاهی به اطراف، به این اندک چیزی که ترکش می‌کنم بیندازم»

رمان « امریکایی آرام» اثر گراهام گرین از یه صحنه ی آروم و البته شاهکار شروع می‌شه. صحنه تریاک کشیدن قهرمان اصلی قصه «فاولر» به همراه معشوقه سابقش، «فونگ». زنی که مدتی فاولر رو ترک کرده و حالا باز به خونه اون می آد تا براش بساط وافور راه بندازه. اما این آرامش خیلی زود به هم می‌خوره و خبر میاد یه آمریکایی کشته شده و ما تا پایان داستان مشغول رمزگشایی از شخصیت این آمریکایی مقتول و راز قتل مرموزش هستیم.

شخصیتی بنام «پایل» در درون قصه فکر می‌کنه «فونگ» رو از چنگ «فاولر» در میاره و خوشبختش می‌کنه که عین رفتار امریکا با ویتنام است. آمریکا فکر می کرد با ورود به ویتنام و آوردن دموکراسی و کوتاه کردن دست فرانسه و کمونیسم در حقش لطف می‌کنه.

گراهام گرین که من همیشه «گرین کبیر» خطابش می‌کنم. چند تا ویژگی خاص خودش رو داره: یکی اینه که عمدۀ رمان هایی که نوشته حاصل زیستن در سرزمین هایی واقعی یا خیالی بوده که مستعمره بودند. خاصیت دوم اینکه: گرین بشدت با نهاد کلیسا و غول مذهب مشکل داشته و فراتر از اون حتی با باورهای عمیق مذهبی مثل تعریف گناه، اعتراف، آخرت، دنیا و خیر و شر، سر ناسازگاری داره و شخصیت های اصلیش. همیشه در این راه به مخاطره می افتند

از خصوصیات دیگه آثار گرین، موفقیتش در ساختن فضاهای سیاسی- پلیسی است. گرین به یقین یکی از سیاسی نویس ترین نویسندگان غرب بوده و هست. چرا که در همۀ رمان هایی که نوشته، شخصیت اصلی ارتباطی مهم با کانون «قدرت» داره.  چه در رمان «مامور معتمد» که فضای سیاسی پیچیده ای داره و چه فضای پلیسی تمام و کمالش در سه رمان «مرد سوم»، «صخرۀ برایتون» و «مامور ما در هاوانا» که همگی در فهرست بهترین رمان های جنایی جهان قرار دارند.

کتاب متاسفانه نایاب و فراموش شده است. نشر خوارزمی بعد از سالها آن را به تازگی تجدید چاپ کرده اما در تیراژ بسیار کم. ترجمه فولادوند هم کامل و بی ایراده. قیمت فعلی سی هزار تومنه و بنظر من همچنان ارزشش رو داره برای خرید.

#آمریکایی_آرام
#گراهام_گرین
#عزت‌الله_فولادوند
#انتشارات_خوارزمی
#کتابخونه
#منوچهر_زارع

More from منوچهر زارع
من و دختر چادری و تراول ۵۰ تومانی
درسم تموم شده بود و دیگه نمی‌خواستم برگردم شهر خودم و واسه...
Read More