دیدن جهان پیرامون در یک دایره به هم پیوسته مدتهاست هم مجذوبم کرده و هم تسلی بخش ناگواری های بیکرانی است که همه ما به راحتی انها را می بینیم و درک می کنیم. این قطعه شعر کوچک مقدم بر هر چیز به امثال من یاداوری می کند که شاید قابلیت به رشته تحریر اوردن احساسم را به گونه ای شاعرانه تاکنون نداشته ام ولی شعف و شعور ان را خودم تجربه کرده ام.
به همین زیبایی و سادگی که شعر سروده شده، در ذهنم این تصوی ردر حین رانندگی در جاده ایی زمستانی نقش بسته است وقتی که هم از کنار درخت با وقارِ پوشیده از برف گذشتم و هم شاهد شکسته شدن یک درخت در زیر انبوه برف بوده ام. شهاب مقربین شاعر معاصر ایرانی گویی همسفر من در همان جاده برفی بوده است و فی البداهه تصور مشترک ما را به شعر تبدیل کرده است.
برفی سنگین نشست
درختی زیبا شد
درختی شکست.