رضا چایچی اشعارش هم مردانه است هم لطیف

16-340

شعر مظلوم مردانه، سراسر تمنا است و نازک دل و تا لحظه دستیابی به لیلی ها، به یک « ذره» بودن تن می دهد. ولی به مجرد آنکه لیلی های ایرانی «تن» به خواهش مجنون ها می دهند بلافاصله در حد « ذره» زبون می شوند. با این همه، به حرمت عشق که تپش زندگی است به زحمتِ خلاق شعر مرد ایرانی لبخند می زنم چون ما زنان، دوست داشتن را باور داریم.

 چراغ را خاموش کن

سر تا پا ایستاده ام

به آغوشم بیا

بی ماه

شب کامل نمی شود.

برف

گر این گونه می خواهی آزارم دهی

برای خرده نانی

عریانم کن

تا میان برف

با پرندگان گرسنه بمیرم.

تو کجایی

آسمان را زیر و رو می کنم

از سر خشم

ستاره های لوسی که مدام چشمک می ز نند

در سظل می ریزم

ماه خودم را پیدا نمی کنم

تو کجایی ؟

ماه او

باران بارید

چاله ها ی سطح خیابان ها را پر کرد

حالا که آسمان صاف شده است

مثل دیوانه ها

از چاله ای به چاله ی دیگر می دود

آب را گل می کند

تا عابران چشمشان نیفتد

به ماه او.

سایه

سایه ی پروانه

بر زخم پیچ دست هایم

خوابش برده

نکند کسی از کنار گل بگذرد.

رضا چایچی

https://www.naakojaa.com/author/14537

 

More from غزال تشکر
خواب
 با گریه می نویسم از خواب با گریه پا شدم دستم هنوز...
Read More