چکار کنم توی رابطه با جنس مخالف اینقدر اذیت نشوم

دوستانم می گویند رفتار من باعث یک سرانجام تکراری توی رابطه هایم با جنس مخالف می شه. من می دونم منظورشون چیه. من مرد حساسی هستم. سریع ناراحت می شم. اصلاً تحمل کمترین رفتار سرد یا گوشه کنایه را ندارم. من خیلی زود و به شدت وابسته می شم.

همین اواخر با یکی آشنا شدم ولی یکدفعه دیدم من رو توی اینترنت نادیده می گیره و جوابم رو نمی ده. حدس می زنم به خاطر اینکه می خواستم همیشه پیش من باشه. دلم نمی خواست یه لحظه تنها باشم.

واقعاً نمی دونم چکار کنم. وقتی یکی رو دوست دارم آیا باید ادا در بیارم و احساسم را پنهان کنم تا نشان بدهم مرد قوی ای هستم؟ یا مثل خیلی‌ها به دل نگیرم و برم سراغ یکی دیگه؟ اینطوری هم که هستم نمی شه بمونم. هر بار خیلی اذیت می شم.

 

حامد عزیز

دوستانت حرف شان درست است. این رفتار تو است که اذیتت می‌کند و رابطه‌هایت را موقت و ناپایدار می‌سازد. وقت تصمیم و تشخیص شجاعانه است. باید یک خانه تکانی روحی و شخصیتی کامل در پیش بگیری.

باید به خودت بگویی این حامدی که تاکنون بودم مسئول اصلی اذیت شدن های حامد است. تو نمی توانی توقعات عاطفی بیش از حد از دیگران داشته باشی ولی همزمان شخصیتی بروز دهی که عین آینه قابل روئیت و طبیعتاً مثل هر شیشه ای، شکننده است.

هیچکس خواهان یک معشوق نیست که مدام احساس قربانی بودن داشته باشد.

وضعیت تو قابل درک است و رفتارت به هر دلیلی قابل ترحم. شکی نیست آنهایی که به تو علاقه مند می شوند وقتی به ناگزیر از تو دور می شوند واقعاً نگران تو نیز هستند ولی چاره ای ندارند..

تو باید مدتی به خودت فرصت دهی و مرور دقیق داشته باشی به همه اتفاقات و رفتارهایی که می دانی تکرار می کنی.  اینطور که نوشته ای  خودت می دانی که مشکل چیست. اما چون به دلیل اصلی این رفتارت پی نبردی نمی توانی از آن عبور کنی.

یک نظریه اصلی هست که می گوید افرادی که خودشان را شدیداً در یک رابطه وابسته و دلبسته می سازند و توقع همیشگی و هر لحظه دارند  و اصلاً تحمل یک لحظه دوری را ندارند به خاطر این است که در زندگی شان، از کودکی تاکنون، در یک دوره مشخص، سهم شان از حمایت و عاطفه، نادیده گرفته شده است د.

مرگ ناگهانی یکی از والدین یا جدایی شان یا حتی اعتیاد و فقر والدین یا حتی بی مسولیتی یکی از والدین می تواند یکی از دلایل برای ایجاد شخصیت وابسته و محتاج افراد در بزرگسالی باشد. وقتی محبت در دورانی که شخصیت انسان به آن نیاز دارد دریغ شود تاثیرات عمیقی بر هویت فرد ایجاد می کند.

دوای درد و آسیب هایی که به تو می رسد پیش خودت است. تو بهتر است به یک مرحله ای از حس مستقل بودن و بی نیاز بودن برسی. تو بهتر است خودت را واقعاً بپذیری. از خودت باید خوشت بیاید.

برای شروع خوب است بدانی که همه انسانها مشکل و ضعف و کمبود دارند.  آدمها خودشان مدام درگیر مسائل خودشان هستند. آنها به یکی اجازه می دهند وارد زندگی شان شوند که « آویزان» نباشد.

تا وقتی که با خودت کنار نیایی به قول معروف همین آش است و همین کاسه… تو نمی توانی از دیگران توقع داشته باشی یک شانه بی حد و حصر برای  تحمل نیازهای تو باشند.

 

برگرفته از سنگ صبور مجله گاردین انگلیس

I’m a sensitive man, so how can I stop getting hurt in relationships?

https://www.theguardian.com/lifeandstyle/2019/feb/24/i-am-a-sensitive-man-so-how-can-i-stop-getting-hurt-in-relationships-mariella-frostrup

image source

https://www.pexels.com/@atef-khaled-825144

 

Written By
More from بهمن
مشکل من نداشتن اعتماد به همسر آینده است
من در سن ازدواج قرار دارم ولی با یک مشکل اساسی روبرو...
Read More