تفسیر هگل از بد شدن روزگار

فیلسوف آلمانی هگل، شیوه ای از نگاه به تاریخ را عرضه می کند که به بشر اجازه می دهد بدی ها و خوبی ها را در یک مسیر طولانی ارزیابی کند.

تفسیر هگل به بشر کمک می کند بفهمد چرا «پیشرفـت» و بهتر شدن اوضاع ، قرار نیست به صورت مستقیم و همیشه رو به بهبود باشد.

هگل می گوید در هر دوره که صلح و پیشرفت خودنمایی کند بلافاصله دوران سیاهی و نکبت ایجاد می شود که در برخورد با ایده و وضعیت جدید قرار می گیرد. این درهم آمیزی اجباری، باعث تصحیح و یافتن ایده و پیشرفت جدید می شود.

او می گوید اگر به طول تاریخ تمدن بشر بنگریم انگار هر بار که چند قدم به جلو برمی داریم واکنش آن، بازگشت محافظه کارانه به سنت ها و ایده های قدیمی تر است. افراط و تفریط طبیعی است چون بشر دوباره فرصت و مهارت جدید می یابد تا باز چند قدم جدید برای تحول بردارد.

در دوره خود هگل، اشرافیت، سلطنت و مذهب در اروپا توسط انقلاب فرانسه مورد هجوم قرار گرفت. اما خود این آشوب افراطی، جای خود را به یک دیکتاتور نظامی به نام ناپلئون داد. چهل سال بعد از انقلاب فرانسه و در ترکیب یک افراط و تفریطی که ایجاد شد، زمینه های شکل گیری  قانون اساسی متعادل، در فرانسه و غرب ایجاد گشت.

از نظر هگل، دوران سیاه در تمدن بشری، پایان تحول اجتماعی بشر نیست. بر اساس دیالکتیک هگل، حتما مشکلات و ضایعات بسیار غیرانسانی در دوران سیاه تمدنی شکل می گیرند ولی به همان اندازه، تغییرات مثبت و جدیدتر ایجاد می شود.

Hegel Knew There Would Be Days Like These

http://www.thebookoflife.org/hegel-knew-there-would-be-days-like-these/

More from ونداد زمانی
خدا مٌرد، مارکس هم مٌرد و من هم حالم خوب نیست
اوائل قرن بیستم  شهرت دارد به دوران پرسش های اساسی … مذهب برای اولین...
Read More