معمولا وقتی می خواهند از یک نفر به عنوان فرزند خلف کشور نام ببرند، دنبال قهرمانان می گردند. موجوداتی تنومند که توانسته اند هیولاهایی بزرگتر از خودشان را نقش بر زمین کنند. گاهی هم دانشمندی ژولیده و پریشان را نشان می دهند که توانسته درون ریزترین ذرات باز هم ذره کوچکتر پیدا کند.
معصومه علینژاد قمی، وجه زنانه روح قهرمانی این سرزمین کهنسال است. روزنامه نگاری که تعریف و هدف مشخصی برای خودش یافته است. او موضوع حجاب اجباری را برگزید چون خودش هم درگیر آن بود. کشف حجابش در خارج کشور هم به شیوه خودش صورت گرفت. نرفت که در روز دوم با بیکینی ظاهر گردد. کشف حجاب برایش طول کشید، مدتی با کلاه گشت تا به شیوه جدید ظاهر زنانه اش عادت کند.
او تاثیر ریشه دار سنت را در بین زنان وطنش می شناسد. او ایمان دارد که حجاب اجباری، تحقیر زنان است. من در وجود او شخصیتی می بینم مثل طراح جنبش زیپ های باز ۱۹۶۸ فرانسه، مثل هیپی های کمپ سانفرانسیسکو … مثل فمینیست های امریکایی که کرست های شان را در تظاهرات آتش زدند.
ذهن خلاق روزنامه نگارانه اش مدام در جستجوی راه جدیدی برای افشای هیبت سرشار از ریا و تقیه و دروغ ج. ا است. مخاطب او روشنفکران نیستند. او به روش شهروندان حرف می زند و مدرک و دلیل برای اثبات نظرش منتشر می کند.
حکومت اسلامی ایران می داند که زنان دشمن اصلی و بنیادی آنها هستند. نسرین ستوده را در زندان و در حداقل فرصت تلاش و ابراز وجود، محبوس کرده اند. دست شان ولی هنوز به مسیح نرسیده است.