انسان همواره آرزو داشته است که بر واقعیت غلبه کند. از نقوش غارهای آلتامیرا گرفته تا تخیلات داوینچی و سینمای امروز، غلبه بر محدودیتهای زندگی همواره بستر تولید خیال بوده است. شاید بتوان گفت خیال زایشگاه هنر است.
فروید از منظر تحلیل روان شناختی تلاش کرد نشان دهد که محدودههای زندگی واقعی چقدر در تولید رویا و محتوای آن تاثیرگذارند. هرآنچه را که در واقعیت به وقوعش میل داریم در حین خواب به شکلی تغییر یافته و با منطقی رویایی ظاهر میشود.
آرزوی رهایی از بندِ محدودیت ها تقریباً دغدغهی همهی انسانهایی بوده است که به نحوی با کمبودهای زندگی واقعی دست و پنجه نرم میکنند. از تلاش برای بقای انسانهای اولیه تا امید به برقراری صلح برای جهان امروز، همه در آرزوی رسیدن به چیزی مطلوبتر خیالپردازی میکنیم.
فیلم درخشان « اینجا بدون من» تراژدیی است در ستایش خیال. خیالی که به زیباییها یا زشتیهای عواطف ما تحقق میبخشد. ما هریک در زندگی روزمره، مکرراً زمانی را در این اندیشه میگذرانیم که کاش مسیر واقعیت تغییر میکرد و به شرایطی رهنمون میشد که همواره آرزویش را داشتهایم.
اما واقعیت سر سخت بودن خود را نیز مکرراً گوشزد می کند و تلخی محدودیتها و انعطاف ناپذیری قوانینش را بیدرنگ یادآور میشود. اینجاست که خیالبه نجات میآید. ما با خیالِ به آرزوهای خود جامه عمل میپوشانیم و روح آزرده از زخمهای واقعیت را مجال میبخشیم. مجالی برای پرواز سبکبال. مجالی برای آسایش و بیوزنی. برای تجربهی لذت.
شاید خیال مکانیسمی است که روح آزرده ی ما را فرصت تعادل میبخشد، مانع از گسیختگی روان مان میشود و به ادامهی زندگی امیدوارمان میکند. فیلم «اینجا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی، درامی است با پایان خوش. اما این پایان خوش، پایانی واقعی برای قصهی نقل شده نیست. بلکه پایانی است آگاهی بخش. پایانی که میگوید زندگی به امید نیاز دارد، به شادی و به این احساس که بتوان انتظار داشت جریان روزمرهی زندگی گاهی قوانین خود را رها کرده و به عالم آرزوها نزدیک شود. پایانی که بدون چاشنی خیال هضمش سخت و گاه ناممکن است.
«اینجا بدون من» سینمایی است در وصف خیال. این فیلم با شیوهی روایتگری حرفهای و تکنیک های تصویری قابل تحسیناش تلاش میکند آگاهی فیلم دیدن را به بیننده گوشزد کند. تلاش میکند بگوید تنها در اینجاست (سینما) که ناممکنها به ممکن بدل میشود و آرزوها تحقق مییابد.
تنها در سینما است که ما غرق شادی و رضایت میشویم. اینجاست که ما درخت امید را آبیاری میکنیم و برای ورود به سرابی دیگر تن به غبار میدهیم. اینجا در سینما است که برای زندگی تصاویری زیبا نقش میکنیم. و اینجاست که جهان را آنگونه که میخوهیم تصویر میکنیم تا بتوانیم وجودش را ارج نهیم.