میرحسین موسوی آخرین شانس جمهوری اسلامی است. او، هم شجاعت شاپور بختیار را دارد و هم صداقت و آشتی جویی نلسون ماندلا…
بختیار یک نشانه بزرگ از کوتاه آمدن شاه در برابر مردم و اعتراض عمومی شان بود. آزادی و بازگشت موسوی به حق ریاست جمهوری که از وی غصب شده است می توانست نشانه کوتاه امدن بنیانی انحصارطلبان باشد.
نلسون ماندلا نیز نمادی از صبوری و آشتی و دوری از نفرت و انتقام است. موسوی عملا نشان داد که سمبل نجابت و احترام و گذشت و از همه مهمتر تغییر است.
مردم ایران تبدار و عصبی و اذیت شده هستند و همه نوع خاستگاه متنوع و متفاوت را در شعارهای اخیرشان می بینیم. هم شاه می خواهند هم به روحانی و عدم پایبندی به قول هایش می تازند و هم به قدرت اصلی در این حکومت، اعتراض می کنند.
به نظر می رسد در حال حاضر آلترناتیو درستی برای جمعیت بزرگ شهروندان طبقه متوسط و اقشار وسیع بیکاران و فقیران و … وجود ندارد.
احزاب هم که نماینده اقشار و صنف های مختلف جامعه هستند اجازه رشد نیافته اند. رسانه ها هم قدرت و آزادی به بحث کشیدن بحران های واقعی کشور را ندارند.
به نظر محدود من، با توجه به این شرایط استبدادی، تنها کلید آشتی ممکن در این حکومت مذهبی به بن بست رسیده، میرحسین موسوی است. قدرت مرکزی در ایران یعنی ولایت فقیه و سپاه پاسداران بهتر است دندان به جیگر بگیرند و به سلامت و صداقت موسوی اعتماد کنند وگرنه سیلاب، همه شان را و حتی وطن را با خود خواهد برد.