تاثیر طاعون سیاه اروپا بر تحول غرب

طاعون سیاه بزرگترین مرض واگیر و مرگباری است که در تاریخ بشر ثبت شده است. این طاعون نزدیک به هفتصد سال پیش در حین جنگ مغولان و چین شروع شد و بعد از کشتن یک سوم جمعیت اسیا و حتی ایران، حدود ۱۵ سال بعد به اروپا هم سرایت کرد. اروپا چندین بار متوالی مورد حمله طاعون « مرگ سیاه» قرار گرفت که در مجموع نزدیک به نیمی از مردم اروپا را به دام مرگ کشاند.

در دوران حملات مرگبار طاعون، پزشکان و کشیشان اروپا هیچ کاری نتوانستند انجام دهند جز تشدید عقاید خرافی … حکومت های مذهبی اروپا در اولین واکنش ها برای رفع بلای طاعون، دستور کشتن کولی ها، یهودیان و بیگانگان را دادند که عملا تاثیری نداشت.

احساس گناه و تعبیر طاعون به عنوان خشم خداوند، تنها دلیل قابل فهم برای اکثریت مردم  بی سواد و کشاورز اروپا بود.  تفسیری که مذهبی ها تبلیغ می کردند. بعد از اولین هجوم طاعون، مردم در دسته های زنجیر زنی در شهرها و روستاها، خودشان را می زدند تا گناهان شان شسته شود بلکه غضب خدا کاهش یابد.

در دور بعدی هجوم طاعون، مردم شروع کردند به قدرت خدا و کشیشان شک کنند. مردم این بار پی بردند که اعتقادشان به مذهب و سازمان های وسیع مذهب رسمی، نمی تواند کمکی به آنها ارائه دهد.

در  حملات مجدد طاعون، مردم خشمگین به صومعه های تربیت کشیش در بیرون شهرها، پناه بردند که با این کار، مومن ترین نیروی مسیحیت نیز قربانی طاعون شدند.

اکثر متولدین بعد از طاعون برای حدود ۱۵۰ سال، فرصت بزرگ شدن در یک محیط مذهبی و کنترل شده روحانیون را از دست دادند. اخلاق و مرام های شخصی و شرک آمیز قدیمی قدرت گرفت. بی اعتنایی به مذهب برای خیلی ها راحت تر شد.

از طرف دیگر، مسیحیت اروپا وقتی بخش بزرگی از کشیشان و مدرسین خود را از دست داد شتابزده و سراسیمه ملاک ورود به حوزه های علمیه اش را آسان گرفت و بسیاری ازافراد غیرمومن و حتی فرصت طلب وارد آن شدند.

اروپایی های بدون کشیش بزرگ شدهِ و طاعون زدهِ و خشمگین، بعدها توسط کشیشان پول پرست و بی ایمانی هدایت شدند که بر سستی اعتقادشان باز هم افزود.

همه این اتفاقات، مصادف بود با رشد یک نوع اقتصاد جدید که جدا از سیستم زمینداری و اشرافیت بود. بازرگانان جدید و گستاخ در دریاها و اقیانوس ها شروع به مبادله کالاهای سودآور نظیر برده کردند.

شهرهای بزرگی که از طاعون در مصون بودند نظیر «براژ» و اطرافش به مرکز پول و ربای بانکی اروپا تبدیل شدند. ثروتمندان جدید نه تنها مذهبی نبودند بلکه با حمایت متفکرین رنسانس، سعی کردند آئین دوران یونان و رم باستان را به جای مسیحیت در شهرها و روستاها بپراکنند.

نسل جدید ثروتمندان اروپا، دنیا دیده تر، جسورتر و بسیار ثروتمندتر بودند. خانواده « مدیچی» به اندازه همه پادشاهان اروپا  ثروت داشت. چندین پاپ از درون این خانواده به رهبری مسیحیت رسیدند.

تاثیرات متفاوت فوق، توانستند هم در سیستم معیشت اروپا تغییر اساسی ایجاد کنند هم در تفکر انسان غربی یک راهکار جدید بیاورند. اندیشمندان، متمولین و مردم، روز به روز از سرنوشت های مقدر شده فاصله گرفتند و برای اولین بار بعد از شاید هزار سال به این فکر کردند که بر طبیعت دست ببرند. آن را بشناسند و در مسیر سود بیشتر و زندگی بهتر، مورد استفاده قرار دهند.

 

مرگ سیاه در ویکیپیدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DA%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87

image source

medium.com

ThoughtCo

More from ونداد زمانی
فرق بین خودِ واقعی و خودِ مصنوعی چیست
روانشناسی یا علم تشخیص و تصحیح رفتار و روحیه، یکی از با...
Read More