شانس در زبان و فرهنگ فارسی به اندازه ایی که لازم است مورد توجه و اقبال نیست چون فرصتهای رویارویی با شانس کم است و شانس آوردن بیشتر شبیه یک تصادف غیرمترقبه است. اما شانس در تعریف واقعی یعنی آمادگی بیشتر برای بهره برداری از اتفاقات…
آدم خوش شانس، یک کلید ساده و اصلی برای رویارویی با دنیای بی در و پیکر دارد. او در این بلبشو و آشوب همیشگی، هم خودش را را آماده شانس می سازد هم در هر فرصتی سعی می کند به تعداد و مقدار شانس خودش بیافزاید.
اصل و اساس زندگی و دنیا بر این قرار است که مدام خیلی چیزها به یکباره و بدون پیشبینی فقط اتفاق می افتند. اما برای یک خوش شانس هر اتفاقی تبدیل به فرصتی جدید می شود. حتی شکست های اقتصادی و عشقی و …
خوش شانس بودن، در حقیقت نحوه استفاده از فرصت های کوچکی است که زندگی پر از حوادث کور و اتفاقی در برابر ما قرار می دهد. خوش شانس ها به هر حال درون این محوطه بی در و پیکر، با تمام وجود شرکت می کنند و سعی می کنند ذره ایی از آن را به نفع خود در آورند.
فرد خوش شانس، عملا فردی هشیار، اجتماعی و ریسک پذیر است ولی قمارباز نیست. او فقط در قمار ناگزیر زندگی بیشتر بازی می کند.
Are You Downplaying Luck’s Role in Your Life?
http://nautil.us/blog/are-you-downplaying-lucks-role-in-your-life
The Deceptions of Luck
http://nautil.us/issue/44/luck/the-deceptions-of-luck