آخرین شب آذر ماه، بلندترین شب سال است و درست به همین خاطر پیروان آیین مهر، روز اول دی را، روز تولد خورشید میدانستند. از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود. ایرانیان قدیم، سال را در دورهای از ادوار تاریخی خود، از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز میکردند و در بعضی روایات در واقع نوروزشان بود.
یکی از دلایلی که جشن های زمستانی پابرجا مانده است وجود اعتقاد بسیار قدیمی ایرانی یعنی آئین مهر یا مهرپرستی است. ایرانیان قبل از آنکه دین زرتشت را از حدود 3 هزار سال پیش بپذیرند معتقد به مذهب « چند ایزدی» بودند و میترا ( مهر) گرانقدرترین ایزد آنان محسوب میشد. او خدای پیمان و تعهد، خدای خورشید، عدالت و جنگ بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد، به میترا سوگند یاد شدهاست.
این آیین بعدها در زمان اشکانیان به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین رفته رفته از اروپا رخت بربست.
میترا در سنت دینی زرتشتی در مقامی پایین تراز اهورامزدا قرار میگیرد و آفریده او محسوب میشود تا از آفرینش او پاسداری کند. او خدای پیمان است و وظیفه مهم او نظارت بر همة پیمانهاست.
خرم روز روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود در ایران باستان جشن گرفته میشد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دی دادار جشن مینامند. ابوریحان بیرونی می گوید دی ماه را خُورماه نیز میگویند و روز اول ماه را خرهروز یا خورهروز (خورشید)نامند.
مهر در شب یلدا در غاری در تاریکی پای به گیتی مینهد. داستان زایش مهر به چندین صورت بیان شدهاست:
1 – از دل سیاهی شبی درازآهنگ و سرد، مهر در یک غار گود و کمارتفاع در میان کوههای البرز و از دل سنگی به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست دارد.
2 – آناهیتا، الهه باروری آریایی، مهر را بصورت باکره درون غاری در تاریکی مطلق بدنیا میآورد. در این روایت گاهی از سه چوپان(بعضی روایات دو چوپان) صحبت به میان میآید که در هنگام زایش وی درون غار حضور دارند[نیازمند منبع]. آناهیتا پس از زایش مهر وی را روی برگ گل نیلوفر قرار میدهد.
3- مهر از درون گل نیلوفر و برروی برکه آبی که متعلق به آناهیتا بودهاست بدنیا میآید. بیرون آمدن مهر از گل نیلوفر در برخی تندیسهای به دست آمده نمایش داده شدهاست.
به درستی نمیشود گفت آیا میترا خدای آفریدگار بوده یا پیامبر، آنچه میتوان از او در باور پرستندگانش دریافت این است که او میانجی یا رهایی بخشی در میان مردم بوده و در زمان نبودنش نیز دوستدارانش باید برای باز گشتش به زمین بردبار میبودند. او نماد خورشید بود و در پایان زمان به زمین بازمیگشت. خورشید از دو واژه خور (خدا) و شید (درخشنده و ماندگار) آمیخته شدهاست مانند جم شید.
منابع
عبداللهیان، بهناز، نمادهای مهر و ماه در سفالینههای پیش ازتاریخ ایران، هنرنامه، بهار ۷۸، سال اول، شماره ۲، ص ۶۳–۴۶
نلسون فرای، ریچارد، میترا (مهر) در باستانشناسی ایران، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال دوم، شماره ۲، ۱۳۶۷، ص ۱۶–۱۳
تاریخ ادیان (۱۰ جلد). هاشم رضی. تهران. ۱۳۴۳ خورشیدی
ادیان بزرگ جهان. هاشم رضی. فروهر. ۱۳۶۰
ورمازرن، مارتین، آیین میترا، چشمه ۱۳۸۳
عالیخانی، بابک، مهر در ایران و هند باستان (مجموعه مقاله)، ققنوس ۱۳۸۴
رضایی، عبدالعظیم، اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان، دُر ۱۳۸۱
رضی، هاشم. گاهشماری و جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر ۱۳۵۸