پشیمانی‌های دوران بیست سالگی

20-something-1

اگر هر کدام از ما مردان، بخواهیم به دهه بیست سالگی مان بنگریم بیشتر از همه احساسی شبیه دویدن در یک میدان تاریک و ناآشنا را داریم. شور و شوق جوانی خیلی از ما را وا داشت تن به ریسک دهیم و کارهایی بکنیم که پشیمانی اش بماند.

این هم لیست کارهایی که نمی بایست در دهه بیست سالگی مرتکب می شدیم:

۱- دست از ورزش کشیدن

مرد جوان بودن و انرژی و عطشی که به زندگی در این دوره سنی وجود دارد ما را از یک حقیقت ساده دور می کند و آن اینکه ما قرار نیست همیشه در اوج سلامت باشیم. خیلی از ما مردان کاش در بهترین حالت جسمی بدن مان، عادت تمرین بدنی و ورزش را نادیده نمی گرفتیم.

۲- نگران حرف مردم بودن

تحقیقات نشان می دهد که در دهه ۲۰ زندگی، روی نظر و داوری دیگران بیشتر از حد حساب باز می کردیم. اما عملا متوجه می شویم که تاثیر چندانی در هویت و تصمیمات ما ندارند. کاش خیلی زودترها متوجه کم اهمیت بودن نظر دیگران نسبت به خود می شدیم.

۳- کاش در باربر توقعات و خواسته های والدین کمی بیشتر مقاومت می کردیم

پدرو مادرها در دهه ۲۰ سالگی مان، هنوز باور ندارند که می توانیم تصمیم مستقل و باشعور بگیریم. این احساس، انقدر قوی است و پیشنیه قدیمی دارد که در موارد زیاد، امر بر خودمان هم در این دهه، مشتبه می شود و زیادی به نصایح آنها گوش می هیم. در حالی که تلاش و ریسک اگر فقط پابرهنه دویدن در میدان خطرات نباشد برای شکل گیری شخصیت مستقل ما خوب است.

۴ – کاش زود ازدواج نمی کردیم

قانون حتمی وجود ندارد که ازدواج قبل از ۳۰ سالگی باعث بدبختی و نارضایتی می شود. از قضا تحقیقاتی ثبت شده است که نشان می دهد تاهلی که زودتر شروع می شود می تواند زندگی شادتری را به ارمغان آورد. ولی زندگی معاصر و گسترش لجام گسیخته فرصت ها، می تواند  بعدها نفسگیر شود. شاید بد نباشد به خودمان فرصت بیشتری برای تجربه زندگی بدهیم.

۵-  کاش عاشق پیشهِ جدی تری بودیم

کاش در دهه ۲۰ سالگی با فرصت های عشق و عاشقی، دوستی ها و عاطفه های ایجاد شده جدی تر برخورد می کردیم. سن پرانرژی و شلوغ و وجودِ جوان و جذاب ما، می توانسا به تحولِ شعور عاطفی و جنسی ما منجر شود.  ی باست مدام به خودمان یادآوری کنیم که بدن جوان ما بیش از حد، تحت تاثیر هورمونها و قدرت جوانی، ملتهب است و صبوری و متانت بیشتری برای خود تدارک می دیدم.

۶ – فرار از تنها بودن

دلایلش زیاد مشخص نیست ولی در اولین دهه استقلال فردی، بیشتر اوقاتِ ما با دیگران می گذرد. مدام می خواهیم با یکی باشیم. کاش زمینه های آشنایی با خودمان و افزایش  تحمل و تطبیق با خودمان را می پروراندیم. کاش واقعا احساس مستقل بودن و بی نیاز بودن در این دوره پرهیاهو را تجربه می کردیم.

۷ – تجربه عاطفی بیشتر

کاش به جربزه مان برای رسیدن به فردی که دلخواه ما بود می افزویدم. ما در این سن معمولا جذب افرادی با تعهدات کمتر و شرایط مشابه بودیم و شانس ریسک بیشتر برای همه ما کمابیش مساوی بود. کاش بر ترس و خجالت و تردیدمان، بیشتر غلبه پیدا می کردیم و  بر برگ های دفترچه ت خاطرات عاطفی مان می افزویدم.

۸ – تجربه غربت

کاش برای یافتن شغل مطمئن تر، از جابجایی و دوری از شهر و عزیزان کمتر می ترسیدیم. تجربیات شغلی موفق در این دوره زندگی، بنیان استواری برای موفقیت شغلی و اقتصادی دهه های بعدی زندگی است.

۹ – کاش کمتر شلوغ می کردیم

آدمها فرق می کنند. شرایط و شانس هایی که به سراغ شان می آید فرق می کنند. آمادگی رویارویی با هدف های زندگی نیز فرق می کند ولی با این همه کاش کمتر تبدار و سرگشته بودیم. حداقل اینکه کاش چندین هندوانه را یکجا بر نمی داشتیم.

خلاصه اینکه هر کاری که دوست داریم و با طبیعت ما اخت دارد انجام دهیم ولی فرصت تامل در هر حدی که ممکن است را به خودمان بدهیم.

 

 

 

13 things you’ll probably regret doing in your 20s – Shana Lebowitz

http://www.businessinsider.com/things-youll-probably-regret-doing-in-your-20s-2016-10

منبع تصویر

http://under30ceo.com/

More from ترجمه‌ی محمد رادفر
چرا ارسطو می گوید: خودشناسی شروع دانایی است
زندگی تک تک ما انسانها انعکاسی از عادتها، سلیقه ها و باورهای...
Read More