آدم را سگ گاز بگیرد و جَو نگیرد

دوره های تاریخی مختلفی در گذشته ایران بوده است که میل به زندگی در آن زمان را داشته ام.

سرکی به تخت جمشید در زمان ساخت آن بزنم

دوران دلپذیر سامانیان را تجربه کنم

دیداری با مجموعه ربع رشیدی داشته باشم

وای که چه تصویرهایی در ذهن دارم

اما نزدیکترین و ملموس ترین زمان، ده چهل و پنجاه است

دهه چهل دوره درخشان ادبی ایران و دهه پنجاه دوره سینمای متفاوت ما

همیشه در حیرت این همه آدمهای خاص بودم که ناگهان در این مدت کوتاه نوشتند و گفتند و برخاستند

در تخیلم به پاتوق های آنان می رم و با شاعرانی ملاقات می کنم که دور آن میز در کافه نادری نشسته اند

در این ساختمان قدیمی سر خیابان بهار که سالهاست از جلوی آن عبور می کنم غفاری تولید کدام فیلمش را داشته است؟

در کدام یک از استودیو های سازمان تئاتر، گاو، فیلمبرداری شده است؟

امروز عصر با تهیه کننده ای ملاقات داشتم که آن زمان را تجربه کرده بود و خاطراتش را از فریدون رهنما و پرویز شفا می گفت و جَو روانی حاکم به دانشجویان در آن زمان را

این بار از دید دیگری به تخیلاتم نگاه کردم. اگر من در ان زمان بودم

آیا من نیز همرنگ جماعت می شدم و با پالتو و شال گردن و کتابی در جیب به ابراهیم گلستان و خشت و آینه اش ناسزا می گفتم

ایا من نیز ملی گرایان را دست راستی های کثیف گیاهخوار می دانستم

شاعران نوگرای غیرمتعهد را به دلیل همین عدم تعهدشان رد می کردم و شاعر را با خون و گلوله و گل سرخ تصویر می کردم

نفی تمام کسانی که اکنون به احترامشان کلاه از سر بر می دارم

توان بالاتر از موج ایستادن در من بود؟

به فیلم غریبه و مه نگاه می کنم و ستایش می کنم بیضایی را که در آن هیجان و شور و فضای انقلابی گری …از آیین ها و نگهداری شان گفته، از آب و آینه و درخت، از مردمی که باید بیاموزند و به یاد اوردند و ببخشند و بشناسند

و بدبیینانه می بینم که همچنان خرد جمعی ما در غیاب است و جَوگرفتگی مان در عیان

 

گیس طلا

 

 

More from گیس طلا
🙂جهان را به شما دادند و خوش نیستید 🧐
شما رو نمی دونم ولی من هیچوقت به این شانسی که آوردم،...
Read More