پرسپولیس و استقلال چه فرقی با هم دارند؟

استقلال و پرسپولیس نماینده مستقیم هیچ بخشی از جامعه نیستند، در عین حال تقریبا در قریب به اتفاق اقشار جامعه طرفدار دارند، این پدیده را چگونه می توان توضیح داد؟ ایا زمان آن نرسیده است که از دورهِ لیگ فوتبال که فقط  دو تیم اصلی دارند عبور کنیم؟

 وقتی با دو باشگاه روبرو هستیم که به لحاظ سبک بازی، روش و تکنیک، تفاوتی با هم ندارند، زمانی که حتی مسائل حاشیه ای، سوء مدیریت و جنجال های شان با هم مشابه است کمی عجیب نیست اکثر مردم  فقط طرفدار سرسختِ پرسپولیس یا استقلال باشند؟

 ریشه های  طرفداری از هر باشگاه در کشورهای صاحب لیگ معتبر، کاملا مبتنی بر یک احساس شناخته شده منطقه ای، قومی، زبانی و یا حتی مذهبی است. در اسکاتلند، گلاسگو رنجرز نماینده پروتستان ها و سلتیک نماینده کاتولیک هاست.

 در انگلستان، منچستر یونایتد از طرف کارگران صنایع بزرگ منچستر، زادگاه انقلاب صنعتی، حمایت می شود. فوتبال مردمی بارسلون نماینده کاتالونهای اسپانیاست و رقیب دیرینه آن رئال مادریدِ پایتخت نشین، در پیشینه خود، حمایت دربار و اقشار ثروتمند را داراست.

 در ایتالیا و آلمان، هر باشگاه بزرگ، مردم ایالت و منطقه ایی را نمایندگی می کنند که در گذشته ای نه چندان دور، حکومت های مستقل هم داشته اند. در فرانسه و ترکیه نیز باشگاهها، طرفداران خاص خود را دارند. بشیکتاش و فنر باغچه و پارسین ژرمن، نام مناطقی به همین نام در استانبول و پاریس  هستند.

لیگهای معتبر سبک خاص خود را  چه به لحاظ نحوه برگزاری و چه به لحاظ نوع فوتبال دارند و عموما طرفداران فرا منطقه ای خود را نیز متناسب با سبک و کیفیت خود جذب می کنند. تفاوت فوتبال انگلیس با ایتالیا به قدری آشکار است که حتی بیننده عادی فوتبال نیز قادر به درک تفاوتهای ماهوی آن است.

 سبک ها و تکنیک های اصلی که توسط باشگاه های بزرگ آنها نمایندگی می شود طرفدارانی را در خارج از حوزه جغرافیایی و یا فرهنگی  فراهم می کنند. اگر در نروژ هستید، منچستر یونایتد را به آ ث میلان ترجیح می دهید و احتمالا سبک بازی سرعتی و سانتر از جناحین را بیشتر می پسندید.

 جمعیت کافی، شهرهای بزرگ و طرفداران بی شمار و همینطور پشتوانه مالی، موقعیتی است که شانس داشتن یک لیگ جذاب و متنوع را دارد. کشور ما مستعد باشگاه های بزرگ است، چون مهمترین بخش آن یعنی طرفداران بی شمار و تفاوتهای فرهنگی و زبانی را در حوزه جغرافیایی ایران داراست.

 نمی توان در جامعه ای که سرشار از تفاوتهای فرهنگی و زبانی و حتی اقتصادی است همچنان شاهد حضور بلامنازع استقلال و پرسپولیس بود. در اصفهان و مشهد، طرفداران این دو تیم  از باشگاه های  منطقه بیشتر است. ممکن است شما در اهواز باشید و در حالی که تیم محلی شما با استقلال بازی دارد کاملا طرفدار پیروزی تیم میهمان باشید و برای آن هورا به کشید. فوتبال دوستان جنوبی با آنکه سعی می کنند فوتبال برزیل را برای خود الگو قرار دهند ولی یک صدا، استقلال و پرسپولیس را فریاد می زنند.

 در کشوری که اقوام قدیمی و ریشه داری در آن زندگی می کنند و می توانند رقابتهای سالم خود را در قالب مسابقات باشگاهی دنبال کنند فریاد یک صدای قرمزته و یا آبیته دنباله روی از چیست؟  آیا مردم، باشگاه فوتبال مورد علاقه خود را به خاطر نداشتن تفاوت بارز،  با شیر یا خط مشخص کرده اند؟

اگر از یک مشهدی اصیل که چندین نسل اهل این شهر بوده پرسیده شود :« باشگاه ابومسلم برای تو هیچ اهمیتی ندارد؟» جوابی آشنا خواهد داد :« ابومسلم همینقدر برای من اهمیت دارد که در لیگ بماند تا پرسپولیس به مشهد بیاید!»

 این ادعا واقعی است که ملوان بندرانزلی، تراکتور سازی و اخیراً تا حدودی سپاهان اصفهان، نشانه های ظهور  باشگاه های مطرح و جذاب را دارا هستند. باشگاههای اصفهانی بدون استقلال و پرسپولیس هم تماشاگر را به استادیوم می کشانند. تبریز قادر است بیش از پنجاه هزار نفر تماشاگر مشتاق را برای بازی تراکتور، به تهران روانه کند.

 همه این زمینه چینی ها و سئوالات ارائه شد تا به مدد آن و برای بهتر شدن وضعیت لیگ های فوتبال،به تیم های غیر تهرانی فرصت ابراز و علاقه بدهیم. شاید بد نباشد به سپری شدن دوران انحصار استقلال و پرسپولیس فکر کنیم. شاید از این طریق بتوان امیدوار شد که  تنوع و طرفداری در مسابقات باشگاهی بیشتر شود و در نتیجه، فوتبال ایران نیز گسترش یابد.

More from محمد بابایی
دیوار فیس‌بوک و آهوی بیابان
در ایام بچه‌گی در همسایگی ما راننده کامیونی زندگی می‌کرد که مدام...
Read More