زیگموند فروید دریکی از کتابهایش، «تمدن و ملالتهای آن» میگوید: متمدن شدن و به دنبال آن زندگی مدرن، باعث پیچیدهتر شدن امیال و خواستههای آدمها شده است. درنتیجه، عملی ساختن نیازهای ما هرروز سختتر از گذشته میشود.
به عبارت دیگر، تمدن یعنی کنترل و سرکوب غریزه ها… ما در دنیای بدوی و بی قانون، هر کاری که از دست مان بر می آمد بدون هیچ محذوریتی انجام می دادیم. غارت و تجاوز و کشتن جزو اعمال روزانه بشر بود. ما کم کم بر قدرت غریزه، کمندهای مختلف تحت عنوان اخلاق و مذهب و قوانین مدنی کشیدیم. ما برای دستیابی به زندگی امن تر، غذای بیشتر و فرهنگ غنی تر و احساسات بشردوستانه، چاره ایی جز سرکوب تمایلات نداشتیم.
به نظر فروید تولید هنر یا استفاده از آن، به ما احساس سعادتمندی میدهد و با کمک دو نیروی قدرتمند توهم و خیال، لذت را جایگزین واقعیتِ تلخ میکند.
جستجوی بشر برای لذت در دیدگاه فروید یک امر حیاتی است. از دید فروید هنر یعنی قدرت خیال پردازی … قدرتی که می تواند انرژی غریزی انسان را به جای سرکوب به محفظه جدید خلاقیت منتقل کند. همین ویژگی، اثر هنرمند را جذاب و خارق العاده می سازد. آنقدر که می تواند ما را به اندازه ای سرگرم کند که یادمان برود مدام در حال سرکوب امیال و غرایزمان هستیم.
به تعبیری صریحتر، پرداختن به هنر، راهحل خوبی برای کنار آمدن با ملالتهای تمدن است.