اگر بپذیریم هواداری از جنس عاشقی است – که هست – لاجرم باید بپذیریم که همیشه/چندان هم با منطق جور درنمیآید. امروز پرسپولیس بهتر بود. بهترینِ این سالهای خودش. و نه فقط امروز، که در تمام ده هفتهی گذشته بهتر بود و بهتر میشد. برعکس استقلال که با خودش داشت میجنگید. امروز اگر استقلال میبرد منطق فوتبال زیر سوال میرفت.
اما هرچقدر هم فوتبالِ توی مستطیل سبز دایرمدارِ منطق پیش برود، آنچه قلبِ هواداران فوتبال را زنده و پرتپش نگه میدارد، احساس است. همچنان که عاشق از قلبش فرمان میگیرد، نه از مغز. برای همین است که تو حتی وقتی تیمت میبازد، حتی وقتی لایق باخت بوده است، حتی وقتی در فاصلهی چندمتری صدای کرکنندهی هواداران رقیب را میشنوی که سر از پا نمیشناسند در عصر غمانگیزترین جمعهی سال، باز هم هوادار – عاشق – میمانی. چون عشق – و تنها عشق – است که حریفِ هجومِ بدترین لحظههای زندگی میشود.