چرا خوب است گاهی بد باشیم

بنجامین فرانکلین یکی از پنج شخصیت اصلی استقلال امریکا، هم دانشمند بود هم مخترع و هم محقق… سیاستمدار معروف در همه بحران های سیاسی و نظامی و مامور همیشگی صلح و سازش هم بود. او حتی یک فراماسون سخت کوش و معتقد هم بود آن هم در دورانی که نیت شان خیر بود.

header_ESSAY-NYC132575

او وقتی 20 ساله بود 13 خصلت و رفتار انسانی (سخت کوشی، عدالت خواهی، سکوت، تمیزی، صبوری، نظم،اسراف نکردن، احترام،افراطی نبودن، مفید بودن، متانت، نجابت جنسی، صادق بودن) را بر روی یک نقشه ترسیم کرده بود و با خودش عهد کرده بود هر بار که از اصولش در هر روز از ماه تخطی کند یک نقطه بر روی نقشه اضافه کند.

فرانکلین البته خیلی زود فهمید با همه تلاشش، فرد خطاکاری است. نقطه ها در طی روزها و هفته ها بر روی نقشه ای که ترسیم کرده بود اضافه می شد. او پس از مدتی تسلیم این واقعیت شد که نمی تواند بدون خطاهای کوچک اینجا و انجا به زندگی ادامه دهد.

بعد از نزدیک به 300 سال از توافق فرانکلین با خودش، شاهد موج جدیدی از نظریات و تحقیات هستیم که معتقد است برای رسیدن به یک هدف خوب، گاهی می توان شیطنت هم داشت. به عبارت دیگر، راه هایی نظیر سخت کوشی خارق العاده  و حذف و کنترل هر نوع « کوتاه آمدن»، برای همه انسانها عملی نیست.

در فرهنگ عمومی، مدام مشاورین اقتصادی به افراد می گویند اگر به فکر خرید خانه هستید چند سالی سفر نروید یا ماشین دلخواه تان را نخرید. روحانیون همه مذاهب هر هفته هشدار می دهند که هیچ نوع گناهی مرتکب نشوید. طراحان رژیم های غذایی توصیه صریح می کنند که با دقت و کنترل تمام، خود را از محدوده تعیین شده  مصرف کالری خارج نسازید.

اما یکی از محققین برجسته نظریه جدید Rita Coelho do Vale استاد دانشگاه اقتصاد و بازرگانی در لیسبون پرتغال، معتقد است رفتارهای گاها متضاد با اهداف مان، به ما نیروی کافی برای ادامه راه سخت کوشانه را می دهد.

خلاصه ایده و همه تحقیقاتی که وی تهیه دیده است در این واقعیت ساده نهفته است که اگر گاهی یک کیک شکلاتی بزرگ را در بین رژیم غذایی تان بخورید شانس ماندن تان بر سر رژیم غذایی سختی که انتخاب کرده اید بیشتر خواهد بود.

برای همین به طور مثال یادآوری می شود افرادی که در فروشگاه های غذایی، فکر و ذکرشان را مصروف تهیه موادغذایی ارزان قیمت می کنند و حسابگری های شان تا جلوی صندوق ادامه می یابد برای خلاصی از این فشار و حتی تحقیر ناخوداگاه، یک پاکت چیپس گران یا مجله الکی را با قیمت گران می خرند. اصلا یکی از دلایل اصلی قرار دادن مجلات و تنقلات در جلو صندوق پرداخت، برای همین واکنش انسانی است.

پشتوانه دیدگاه او بر می گردد به نظریات روانشناسانی نظیر Roy Baumeister که معتقدند انسانها سهم مشخصی از منیت و غرور و انرژی درونی دارند که اگر با اهداف بسیار مطلق بینانه، مدام به آنها نهیب زده شود به یکباره باطری خالی می کنند. ( Ego depletion ).

شکی نیست که بعضی انسانها، از توانمندی و انگیزه های خارق العاده ایی برخوردارند. آنها ممکن است به هر دلیلی از یک ایمان آهنین برخوردار باشند. بعضی افراد ممکن است به دلیل داشتن انواع بیماری های روحی و روانی نظیر خودشیفتگی یا حتی نابغه بودن، مسیر بیرحم و طاقت فرسایی را برای رسیدن به هدف خود بپیمایند و اصلا هم نگران سلامت و آسایش خودشان نباشند.

اما حقیقت عمومی تر این است که اکثریت بشر نمی تواند و نمی خواهد اینگونه زندگی، کار و هدف داشته باشد. این روزها، بر اساس تحقیقات و مطالعات، مطرح شده است که مثلا شانس موفق شدن و پیگیری درازمدت یک هدف توسط یک فرد « بی خیال» که از خانواده متوسط یا متمول وارد زندگی اجتماعی می شود خیلی بیشتر از یک فرد سخت کوش و از خودگذشته است که از درون فقر و محدودیت راهش را می خواهد به سمت اهداف بزرگتر بکشاند.

فردی با محدودیت های بیشتر، شانس خیلی کمتری برای خطا کردن و شیطنت های کوچک و عقب نشینی های موقت دارد. بخصوص که خطر « باطری خالی کردن Ego depletion» همیشه یک واقعیت روزمره است که افسردگی ها و شکست های زناشویی و پناه بردن به قمار، مواد مخدر، و جرائم از نتایج آن است.

ریشه این بحث رفتارشناسی قدمتی چند هزار ساله دارد. در دوران طلایی منطق و فلسفه بشری در یونان، ارسطو گفته بود که میل و نیاز، محرک حیوانات است ولی برای انسان، منطق وسیله و دلیل تلاش است. افلاطون ولی قبل از او معتقد بود که بشر با همراهی دو اسب سیاه هیجان و اسب سفید منطق پیشرفت می کند. سقراط  قبل از هر دوی انها اعتقاد داشت که منطق مهمتر از هیجان و اشتیاق است.

بنجامین فرانکلین بر اساس شعور دوران جوانی نتوانست به خودش حق دهد که می تواند خطاکار هم باشد. برای همین بود که در 20 سالگی، همه ضعف هایش را به گردن غرور انداخت. اما بعدها در حین نوشتن سرگذشتش به خطاکار بودن خود و تلاش اولیه اش برای انسانِ بی نقص بودن، اشاره کرد. او متوجه شد که همه دستاوردی که در زندگی اش داشته است نمی توانست  تحقق یابد اگر گاه و بیگاه به بیراهه نزده بود.

 

When it’s good to be bad
https://aeon.co/essays/the-road-to-excellence-is-paved-with-a-few-lapses-on-the-way

telegram

More from ونداد زمانی
جامعه و سکس
سال ١٩٩٨ در کتاب « فمینیسم» خانم ناتاشا والتر این بحث را...
Read More