در دورترین نقاط آسمان، ذرات نوری سو سو می زنند به نام اخترها ( quasars ) که فقط شعاع نور اطراف شان به وسعت منظومه شمسی ما است. انرژی که در حال سوختن در این اختر های اولیه است در هیچ تشبیهی شاید نگنجد. مقدار انرژی که هر لحظه در این پدیده ها در حال تبدیل شدن است قادر است 10 برابر جسمی به اندازه زمین را به پودر تبدیل کند.
قدرت انرژی که یک اختر در چند هفته می پراکند به اندازه مصرف انرژی یک ستاره در طول میلیاردها سال از تولد تا مرگش می باشد. هنوز ذهن بشر قادر به تحمل و تشخیصِ عظمت انرژی نهفته در این ملغمه اولیه پیش از تولد کهکشان ها نیست.
با این همه، اخترهای بی نهایت عظیم آنقدر دور هستند که با چشم انسان قابل روئیت نیستند. آنها میلیاردها سال نوری از ما فاصله دارند و این فاصله که در تصور نمی گنجد وقتی کمی ملموس می شود که بدانیم فاصله نوری بین زمین و ماه بیشتر از چند ثاینه هم نیست.
با این وجود، انسان به کمک وسایلی که تهیه دید نه تنها آنها را قابل روئیت یافت بلکه به درک هستی شان نیز نائل گشت. از 1960 میلادی به بعد بود که گسترش تکنولوژی رادیوهای ستاره شناسی، قادر به شنیدن فرکانس های صوتی میلیونها ذره نور پراکنده در آسمان شدند.
از همان موقع فیزیکدان های ستاره شناس، تعریف مشخصی از اخترها داده اند و گفته اند که آنها انرژی شان را از « سیاهچاله ها» تغذیه می کنند. این دانش و تعریف از اختر، یک نوع تخیل و یا تصور علمی نبود. به فاصله چند سال و با افزایش توانایی رادیو های ستاره یاب، در سال 1969 صدها اختر شناسایی شدند.
اخترها و انرژی غیرقابل تصورشان ناشی از درهم فرو رفتن ماده به درون چاله های سیاه است و اصطکاکی که از این گریز و فشرده شدن ماده به درون سیاهچال ها ایجاد می شود. دیده شدن جرقه های بی نهایت عظیمی که در حین فرو غلطیدن ماده در اخترها متساعد می شود همانی است که کمک وسایل ثبت موج و فرکانس با میلیاردها سال نوری فاصله، برای ما قابل روئیت هستند.
موضوع جالب در مقیاس زمینی این است که مردان و زنان ستاره شناس و فیزیکدان، با حداقل اطلاعات گردآوری شده و بر اساس دانش پیرامون انرژی و فیزیک، تواانستند این پدیده را کشف و ارزیابی کنند و بعدها چگونگی فعل و انفعالات شان را برآورد کنند.
تکامل ابزار جستجو در کهکشان ها به دانشمندان فرصت بیشتری برای شناسایی اخترها داده است و در حال حاضر حدود 200 هزار تای شان توسط تلسکوپ رباتیک Apache Point شناسایی شده اند. دانشمندان حتی توانستند نظریات اولیه شان را منسجم تر کنند و مراحل شکل گیری و حتی انتفاقات ماقبل ایجاد اخترها را نیز توضیح دهند.
اتفاق مهمتر بعد از کشف اخترها این بود که بشر توانست یک مرکز و مبدا برای جهت یابی و تشخیص وسعت جهان دست یابد. اتفاق و دستاوردی که باعث شد در روی زمین برای پرواز هواپیماها تا رفتن به فروشگاهی در شهر، مسیر و نسبتی مشخص شود که به سادگی بر روی برنامه های نصب شده در تلفن و ماشین و بر اساس اطلاعات دقیقی که ماهواره ها می فرستند تعیین می شود.
اخترها و بویژه 3 هزار تای شان که با وسایل ثبت دقیق، فرکانس های شان محاسبه می شود به بشر فرصت داده است که منشا و مرکز ثقل ثابتی را برای جهان بی نهایت ما تنظیم کنند. چیزی شبیه به نقطه ثابتی که در قطب شمال سیاره ما وجود دارد و جهت های زمینی بر اساس آن تعیین می شود.
در دورترین نقطه جهان قرار گرفتن اخترها و دسترسی و دیده شدن دقیق آنها، نقشه ای از جهان با همه وسعت غیرقابل تجسمش، برای ما با دقت تمام ایجاد کرده است.
در حال حاضر دقت هر GPS روی زمین با ظرافت و دقت تمام با موقعیت اخترها تنظیم می شود.
شاید به نظر یافتن این نقطه اندازه گیری، تصور ما از جهان را محدود کند ولی با همه شناخت و اندازه گیری که شناسایی اخترها وارد زندگی روزمره مان کرده اند و تقریبا اکثریت بشر از آنها در صدها میلیون ماشین و صدها میلیون تلفن دستی و … استفاده می کند ولی ذره ای از بیکرانگی و شگفتی جهان کم نشده است. شگفتی که دانستنش را مدیون ستاره شناسان و فیزیکدان ها و قدرت فرخنده مغز انسان هستیم.
The Music of Science – Oliver Morton
The scale of the universe is amazing – but more astonishing still is the science that lets us understand it
http://www.intelligentlifemagazine.com/the-music-of-science/the-wonder-of-quasars